با دیدن تو داره میره دلم. رو قلبم میشه حساب کرد. دستهایت تمامی احساست را به من منتقل میکند مانند صدایت ک ارامش راو تو خلاصه ی تمامی خوبی هایی هستی ک خوب تعریف میشوند. دست هایت در دست هایم. همین ارامش کافیست تا دلم را گرم نگه داری. یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۴ - - مریم. زندگی با لمس دستان تو. نگاه تو مرا عاشق تر از پیش می کند . چه معجونی میشود زندگی با لمس دستان تو! من از حول آغوشت. از بقیه ی دنیا انصراف دادم.

ک لبه ے ع شق م ט تو عاشقانه های منوتو. ک لبه ے ع شق م ט تو. عاشقانه-لطیفهای خنده دار-عاشقانه غمگین-عشق منوتو. گاهی باید دستاشو بگیری تو دستت و . من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن. حاضرم همه دنیا رو بدم.

سلام به خداوندی که ما را لایق زمین دانست. سلام به مهری که در دلهامان جاریست. سلام به تو که از روح خدایی و برای بهشتی زیستن به این زمین آمدی. شادوپرانرژی پیش بسوی ناگفته های من. دل بدستش داده بودم پس چرادل ميبريد! نوبتی ديگر گذشت و نوبت من باز شد. شک و ترديد صدور حکم هم آغاز شد. چشم در چشم حريف وديگری بردست يار. بر زمين انداختم سرباز دل را بيقرار.

برام هیچ حسے شبیہ ت و نیست. یک ماهی که نفهمیدم کنار عشقم. انقدر بهم خوش گذشت انقد لحظه های خوبی رو کنار عشقم خانوادش داشتم که که دوری از خانوادم فراموش کرده بودم الان واقعا دلم واسه تک تکشون و حتا خونشون و اتاق خوشگلمون تنگ شده. اتاقی که توش پر از عشق. بودجایی که یه عالمه لحظه های عاشقانه. عشقم و مادرشوهری اومدن خونمون و واسم عیدانه اوردن. فرداشم منو آقایی رفتیم بیرون و یه روز خوب کنار هم گذروندیم. اونجا بودن حسابی دورمون شلوغ بود.

ღ به امید وصال ღ. سلامتي پسري که يروز عاشق شد. سلامتي دختري که يروز عاشق شد. سلامتي پسري که اندازه يه نگاه خيانت نکرد. سلامتي دختري که هيچي کم نزاشت. سلامتي اون همه خاطره و ديوونه بازي ها. سلامتي دوستي که زيراب پسرو به دروغ زد. سلامتي دختري که حرف دوستی مثل خواهرشو باور کرد. سلامتي دختري که بي خبر خطش خاموش شد. سلامتي اون قسمها و اون دوست دارمهايي که هيچوقت تحويل داده نشد. سلامتي پسري که هرچي قسم خورد خواهش کرد اثري نداشت. سلامتي دختري که با چشم خيس به پسر گفت ازت بدم مياد.

اصولا فکر میکنم زیاد هم دیر نمیشود. اگر تو یکهو عآقل شوی وبفهمی که دیگر بآید فاصله هآ رآ ک شت نآبودش ان کرد. وهمچنآن به گوششآن زد که دیگر بین دو عآش ق نیوفتند. اگر تو تو یکهو عآقل شوی وبفهمی که یک دختر سی سآله منتظرت مانده است. و بیآیی بین هجوم این همه روزمرگی که مرا غرق درخودش کرده است نجات دهی. نمیدانم شآید در سی سالگی ام یک زن مطلقه باشم. یا شاید یک مادر افسرده. یا یک دختر ازهمه رنجیده واز تو بیشتر. شاید فقط یک آدم باشم که تنهآ مانده که خیلی تنهآ مانده.

ببخشید که بهتون سرنمیزنم چون نه کامپیوتر دارم نه گیگ! واسه همین نمیتونم بیام ولی خاموش میخونمتون با گوشی. هروقت کامپیوترم وصل شد و گیگ گرفتم حتما میام ولی تو این مدت براتون نظر میذارم گاهی. هرکیم خواست میتونه از تو لینکاش حذفم کنه خواهریا. هم طولانیه هم غم دار. نمیخوام حال کسی گرفته شه.

سلام به کلبه من و آقاییم خوش اومدین. انتقاد و پیشنهاد و نصیحت ممنوع. نوشته شده در 11 توسط خآنومی و آخاییش. توفیق میگه وب نیام ننویسم. بعضیام بی جنبه هستن خیلی چرت میگن فحش میدن. منم رو حرف اقامون حرف نمیزنم. نوشته شده در 12 توسط خآنومی و آخاییش. نوشته شده در 1 توسط خآنومی و آخاییش. صبح زنگ زدم اقامونو بیدار کردم پیش هم بودیم موقع تحویل سال توی تلگرام. الانم فرستادمش بره ادامه خوابش.

مآ اوم دیم بآ شروعی دوبآره . نمیدون م کسی میخونه یآ نه وبمون. امسآل اص ن وقت نشد بیآم وب آقآمونم سرکآر بود نتونست بیآد. درسآ شروع شه به احتمآل زیآد میآم. ش لآم ش لآم م ن اوم دم. ه م ه ح رفآم ادآم س.