Date Range
Date Range
Date Range
دخترکم ده ساله شد! همنفس و همراه روزهای شادی و دلتنگیم. ده سال تمام روزهای زندگیم را در او حک کردهام تکتک لحظات بزرگ شدنم! در پستوی خاطراتش میتوان به وضوح روند رشد مرا دید. ممنون که هستی دخترک بازیگوش من. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده. در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از. و هاپو سگ گدای گوشه خیابان.
نمي دانم چرا ما انسانها به حق خود قانع نيستيم و گاهي. به آنچه خود داريم از داشتن ديگران از آن حق در عذابيم و از رسيدن. افراد به پيشرفتي كه خود سعي و كوشش مي كنند سنگ اندازي مي كنيم. جز اين است كه هر يك از ما با تلاش و سعي خود به آنچه هدفمان است. اما چرا به خود اجازه مي دهيم كه از همين حق طبيعي و رسيدن افراد. ديگر بدان جلوگيري كنيم و با برخي رفتار ها و سنگ اندازي ها. خدايا افكار كوچك ما را وسعت بخش.
خواستم بگم انصافا خوب شد که من خدا نیستم. اونوقت فکر کنین که جامعه چقده مسخره می شد! همه ماشین و خونه و اینا داشتن. حتی ممکن بود یه زن با چند مرد ازدواج کنه! خوب شد حتی آدمم نشدم! اینا نتایج حالت شب امتحانه! دوشنبه 24 آبان 1389. و من چرا خدا نشدم. میخواستم بگم چرا خدا نشدم.
امروز من با تمامیت سرشار از ایمان,آرامش,عشق,شادی,محبت,صلح و دوستی, و برکت. ای خدای مهربان من! تو از کودکی با من بوده و از تمام اسرار و خفایای دل من آگاه هستی! روزم را به تو تقدیم می کنم که بهترین مدیر,مدبر و برنامه ریز در تمامی جهان هستی. برای تمامی نشانه ها و افرادی که برای بنا. من در زندگی من قرار دادی چرا که می دانم همیشه بهترین ها. را برایم می خواهی! طول و عرض و عمق افکار تو خارج از محدوده ی افکار انسانی من است! براستی که تو خدای محبت و عشق مطلق.
به خیالات ممنوعه من خوش آمدید. جمعه سی و یکم تیر ۱۳۹۰. شب هنوز تمام نشده بود که بارو بندیلمان را بستیم تا این شهر را با همه ی مردم اش برای ۲هفته ترک کنیم به قصد سفر! سفری که روزهایم را در پیچ و خم جاده ها خلاصه کردو شب هایم را در ستاره های ناب هتل هزار ستاره خدا. سفر تن آدم را درست میکند! این رو من نمیگم یه جا درشت نوشته بود سفر کنید تا تندرست بمانید! ممنون از همه ی مهربونی هاتون.
وخدایی که در این نزدیکی ست. در زمین عشقی نیست که زمینت نزند. من جانم را کنار گذاشته ام.
که نمیدانی در کجای دنیا پرسه می زند! آنطور که فکر میکنی زیبا نیستم. موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم میآید. و نه شب را به یادت میآورد. نه حتی خیال یک خواب آرام. که نه به گندم میماند. مرا همینطور ساده دوست داشته باش. 5 یه پسر بد بد. 14دوستانی دارم از جنس بلور. 15 هر چی عشقم کشید. 17دلنوشته های پسرک 21 ساله. 22اگر شکستم از تو شکستم! 27دیالوگ های ماندگار -ایما.
ضد دختر و ضد پسر. کسی سبز و کسی کال. کسی مثل تو ای دوست.
Will be doing the editing some other time. For now, just bear with it! Push untill something happen. Saturday, November 1, 2008. Though little, Enjoy! D This is our photos. Hey guys, next time do take more photos. Thursday, October 23, 2008.
It needs to be less of us and more of Him. Be blessed and cheers,. Join our Facebook page and find out what is going on in the Zealous Community.
The LORD, till He comes and rains. Will provide all we .
Growing up, I knew that God was my fortress and my strength. I never really gave much thought about what a fortress really looked like until I saw.