Date Range
Date Range
Date Range
کشنده ترین دایناسورهای ماقبل تاریخ.
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست. عزیزم این کار را نکن. برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده. وقتی پرسید دوستش دارم یا نه رویم را برگرداندم. حالا اون رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم. عزیزم متأسفم چون من هم مقصر بودم. اختلاف را کنار بگذاریم چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است. اگر راهت را انتخاب کرده ای من آن را سد نخواهم کرد. حالا اون رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم می شنوم. دوشنبه بیست و پنجم دی 1391. شب ها در آغوش پر مهرت. لحظه ای بعد با بوسه هایی.
اینجا جای من نیست و این من نیستم. کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب. از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام.
و بهار سال 1392 هم عروسیمون بود. اینجا از روزه مرگی ها و حرفای دلم مینویسم. مرررررسی از ابراز لطفتون دوستای گلمممم. نی نی مون پسره و ان شالله تا دهم شهریور به دنیا میاد. تازه فهمیدم دو تا دیگه از بچه هایی که عروسیمون تو یه شب بود هم باردارن. ان شالله خدا این حسای خوب رو نصیب همهههههه بکنه. بعدش هم استراحت و اینا.