Date Range
Date Range
Date Range
خوش به حال من که قلبم مال توست. خوش به حال من که چشمانم تویی. آرزوهایم همه آمال توست . من که دستم تا ابد در دست تو. کوچ من از غصه ها با بال توست. خوشحالم که دوباره از طریق بلاگفا میتونم با شما عزیزان. هر چند هنوز از سایت مذکور کاملا رفع نقص نشده. نظرات بعد از اسفند 92 قابل مشاهده نیست. ولی به هر حال خوشحالم.
گاهی خواباندن یک قاب عکس از دفن کردن یک جسد سخت تر است لعنت به خاطرات دیگر کم آورده ام. کمی به خودمان بیاییم . کاشکی بد نشود آخر این قصه ی بد. بس كه ماندم ز قفس بوي گل از يادم رفت. نفسم می گیرد که هوا هم اینجا زندانیست. و عشق وحشی تر از ان است که پنهان بماند. غزل پست مدرن - مهدی عزیز. رقص روی سیم های خاردار. حرفهایی تازه با طعم جوانی. دلنوشته های دختر مسیحی مسلمان شده.
اگه من سهممو انجام بدم تو هم سهمتو انجام مي دي. اگه تو سهمتو انجام بدي من مي تونم سهمم رو انجام بدم. همه ي ما در برابر نوع خودمون در برابر فرديت خودمون سهمي داريم. در برابر زندگي مون و اينكه بتونيم بهش مفهوم بديم . و چون نمي تونيم منكر پيوستگي مون به هم بشيم پس در اين مورد به هم وابسته ايم. من اگه به تو كمك مي كنم چون نياز دارم بهت. به ما یاد داده اند.
بخت که یار آدم نشه. بره به یه جایی که فقط خودش حرف بزنه و بقیه هم فقط گوش شنوا باشن! .
سکوتم را با داغ داران تقسیم میکنم.
دلم مي خواد شما رو هم آشنا كنم با فرشته هاي زميني . سکوتم بهتر از هر حرفیست! يادداشت هاي يك دختر ترشيده. يادداشت هاي يك دختر صورتي. دختر جوان و نگرانی های مادر مهربان. پسری از جنس خورشید دختری از جنس ماه. نوشته های دختری که هیچوقت بزرگ نشد. دختری که دوست دارد عروس شود. دل نوشته های یک بانوی آبی پوش.
کاش میدانستم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست. نیامدنت را که صبر می کنم. بگو با شعر هایی که تو را. آقا من بی وفا من بدترین دوست من شوهر ذلیل من بچه خر خون من اصلا ته بی جنبه ها. تو رو خدا با من خوب باشید من گناه دارم خوب زندگی جدید وقت آدم رو میگیره.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
اين روزها اين شعر تو جامعه ما خيلي مصداق داره. هر طرفش رو نگاه ميكني نامرديه و نارفيقي. هر طرف رو نگاه ميكني دوز و كلكه و نيرنگ و فريبكاري. آخ كه خسته شدم از اين همه دورنگي. در كنار خطوط سيم پيام خارج از ده دو كاج روئيدند. ساليان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست ميديدند. روزي از روزهاي پائيزي زير رگبار و تازيانه باد. يكي از كاجها به خود لرزيد خم شد و روي ديگري افتاد.