Date Range
Date Range
Date Range
دوستانی که تمایل دارن رمز بدن و یا نظری بذارن که برای بقیه عمومی نباشه تو همین پست نظر بذارن. امیدوارم دیگه رمز هیچ کدوم از دوستان تو وبلاگم لو نره. هر زمانی که در بند محبت کسی یا چیزی گرفتار شدیم. به خود بگوییم بهتر از این هم هست. این کار را آنقدر ادامه دهیم تا از خدا سر در بیاوریم.
کافیه یه بار از ته دلت عاشق شده باشی. جملات عاشقانه ای که رد و بدل میکردن تو ذهنمه. انسان کثیفی هستم! دیگه خدا رو هم ندارم. حوصله هیچ آدمی رو هم ندارم. دائم فرار میکنم از بودن در کنارشون. از حضور تو تصمیم گیری هاشون.
به نام آنکه هستیم از اوست آموخته ام که زندکی دشوار است . اما من از او سخت ترم. پیری چه شکستی است که تغییر ندارد ویران شود آن خانه که یک پیر ندارد گوهر خود را مزن بر سنگ هر نالایقی صبر کن پیدا شود گوهرشناس لایقی.
زیبایی ها را چشم ها می بینند و مهربانی ها را دل! چشم فراموش می کند اما دل هرگز. منم یک مطلقه خواهم شد. تابستان امسال با دنیای زبان انگلیسی. یادداشت های یک زن معمولی. زندگی شیرین من و همسری. یاداشت های یک مرد جوان متاهل. من و با گذشت ترین همسر دنیا. آدم ها شبیه وبلاگشان نیستند. تو این مدتی که ننوشتم اتفاقات زیادی افتاد.
من یک یهودی ایرانی هستم . اولین وبلاگم در این آدرس. من اولین بار کار وبلاگی خودم رو در بلاگفا و در این ادرس شروع کردم. ولی متاسفانه بنا به دلایل نا معلوم وبلاگم حذف شد و الان دوباره دامنه خودم رو ثبت می کنم. برای مشاهده مطالبم به این ادرس مراجعه کنید.
آوای من,دختری به نام شقایق! می نویسم بر شقایق. کوچه های عشق و امید. مانده ام خیره به راه. دلنوشته های یه فیزیولوژیست ورزش. کوپه شماره بیست و چهار. ادبیاتی شیرین تر از قند. درد و دل های هفتگی. پچ پچ یه دختر زشت با چشم قلمبه. دست نوشته های یک دانشجوی فنی.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
check check check! Kamis, 21 Mei 2009. Pokoknya anniversary ini paling indah banget! Huahudah 5 bulan aja gue kagak kerasa ya hahahah. pokoknya aku sayang banget banget deh harry sama kamu! Hahahaha ga ada yang bisa gantiin harry ya! Selamet 5 bulanan ya sayaaaaang. Hari paling indaaaah banget deh. Sebenernya sih ini kemaren,tapi berhubung kemaren gua capek banget jadinya hari ini deh posting nya. Aku sayang harry deh pokoknya! Sebenernya .
این مدتی که بلاگفاقاطی کرده بود هر روز سر میزدم ببینم درست شده یا نه. حالا که درست شده حس نوشتنم نمیاد. البته حرفیم برا گفتن نیس. فقط روزای دهه بیستم داره به سرعت میگذره. روزبه روز به افسردگی ییشتر من دامن میزنه. ای تو روحت بلاگفا خرابتر از اونیه که فکر میکردم. خیلی از دوستای خوبم نیستن بماند که کلا پیوندهایای وبلاکمم نیستن. کلا زده ترکونده همه چی رو. الان میفهمم باید خیلی وقت پیش تو بلاگفا نمینوشتم. امروز روزی که خواهر زادم به.