یک زن خانه دار هستم. البته با فراز و فرودهای خودش. دوست دارم دوستان خوبی برای هم باشیم و در مشکلات به هم کمک کنیم و در شادیهای هم شریک باشیم. سلاام دوستان مهربونم صبحتون بخیر. امروز اومدم یه مطلب بزارم خیلی چیزا اومد تو ذهنم و انتخابش سخت بود. تصمیم گرفتم اون چیزیو بنویسم که دوست دارم داشته باشم . خیلی دلم هوس زیارت کرده .

دخترم هدیه ای از خدا. دیروز بعدظهر تصمیم گرفتم ی گردگیری اسااااسی بکنم. البته بخاطر اینکه خونمون تو خیابون پررفت و مده گردگیری رو که هرروز میکنم ولی میخواستم حسااابی همه چی رو بررررق بندازم. رفتم بالای صندلی و با جارو سقف رو گردگیری کردم که پدر گردنم دراومد. بعدشم شروع کردم به جارو زدن هال. نصفشو زده بودم وروجکم تو بالکن بود رفتم بهش سربزنم که همون لحظه دیدم ی چیزی رو انداخت پایین.

شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴. دلم لک زد واسه حس کردن اولین حرکتت تو وجودم. اگه بدونی با شنیدن صدای قلبت چه حالی بهم دست میده. امروز نوبت دکتر داشتم تا آزمایش و سونو سلامت جنینو به دکتر نشون بدم. با اونکه میدونستم همه چیز خوبه ولی ترس عجیبی به دلم افتاده بود. دیای مادر وزنتم شده 146 گرم.

وبلاگ نازنینم که مهمترین های زندگیم توش ثبت شده بود توسط گندی که بلاگفا بالا آورد رفت به فناااااا. این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده است. برای مشاهده آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید. این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده است. برای مشاهده آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید. دوماهه سایه آقامون بالا سرمونه.

با این همه در من زنی است که . یکشنبه ی مایل به دوشنبه .

و خدایی که در این نزدیکی است. در راستای بی نتی این بود که چند روزی غایب گشتندی. از مضرات پیشرفت و رواج تکنولوژی بین بچه های این دوره زمونه این میشه که اینترنت یکساله 6 ماهه تموم میشه . البته دوروزه نت دارم منتها خونه نبودم که بخوام بنویسم. و ممنون از همه دوستان که غایب بودنم براشون محسوس بود . ایشون هم گفتن چرا خوده گاوش بود. سر خاک خیلی نموندم و اومدم . وقتی اومدم پشیمون شدم . گفتم کاش بیشتر ایستاده بودم دقشون میدادم .

من زندگی در سرای سالمندان را به سربار بودن پسر یا دخترم ترجیح می دهم . همسایه ای داشتیم که دچار سکته مغزی شده بود و کاملا. بلا هایی که عروسش و حتی پسرش و نوه هاش سرش اوردند رو هیچ وقت یادم نمی. روداز محروم کردن اب گرفته برای اینکه ادرار. نداشته باشه تا فحش دادن و . من با این فیلم کلی گریه کردم . زخم زبان زدن به دیگران .

عاشقانه های فاطمه خراط و علی حبیبی. یادش بخیر تولد آقای همسر 28 فروردین بود. من و خواهرم از دو هفته قبلش رفتیم بازار دنبال کادو و سفارش کیک. یکی از عکسای تکی شوهری رو گرفتم بردم عکاسی اندازه ورق آچار فتوش کردم تا برم شیرینی فروشی. کیک سفارش بدم و عکس رو بزنن روش. نمیدونستم واسه آقای همسر چی بخرم. میخواستم یه چیزی بخرم که نداره. به کلاس آقا بخوره رو بخرم.

ورود و نظر دادن آقایان در این وبلاگ ممنوع می باشد. ظ توسط زن متاهل نظرات . خالقم سوره ای به نامم نازل کرد. خالقم طواف نسا را واجب کرده که بدون آن حتی حجت قبول نیست . من یک زنم خالقم به تو دستور داده که حجر اسماعیل را نیز طواف کنی جایی که یک زن . هاجر در آن دفن است .