پایگاه مجازی استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی. پایگاه مجازی استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی. پایگاه مجازی استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی. برداشتی از تلاوت سور مبارکه انفطار-فجر-بلد. پایگاه مجازی استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی. برداشتی از تلاوت سوره روم-ضحی-شرح-حمد-بقره-قسمت دوم.

ارسال اس ام اس تبلیغاتی. انسان متمدن که میگن اینه . امروز خیلی اتفاقی با وبلاگی روبرو شدم که مطلب بسیار زیبایی نوشته بود . من هم به پیشنهاد آقایی اون مطلب رو روخونی کردم و به کمکش آپلودش کردم تا بتونید بشنوید و لذتشو ببرید. عاشق یه پوچی بی انتهام.

سرمایه محبت زهراست دین من . السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهدا یرتجی. گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است. دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است. احساس من این است که خورشید نزدیک است. هر چند تا خورشید راهی دور را دارم. در شهرم اما شعبه ای از نور را دارم. با اینکه از این خاک هستم اهل ایرانم. در خانه ام بر خوان آل الله مهمانم. عمریست زیر دین سلطان خراسانم. در شهر تهران نیز این را خوب می دانم. روزی خور لطف حضور یک کریمم من. چون میهمان خوان شاه عبدالعظیمم من.

خداحافظی با شعر شاید برای همیشه. هیئت رایة الحسین علیه السلام. هر چه هست عنایت است. باز داریم بهانه همه بهتر باشیم. در طب شادی نوروز برابر باشیم. سال نو آمده و لطف نموده حیدر. قسمت این است که بر سفره ی مادر باشیم.

ان الحسین ع مصباح الهدی. غزلی به مناسبت ایام فاطمیه از محمد سجاد عادلی. بر مشام کودکان بوی دری بوی دود آتش بیت وصی. بوی دود و چادر زوج ولی جوی خون و شرم ایوب علی. سوی چشم مادرم دارد غمی اشک و آه جانگداز کودکی.

عکس های از عینک جدید Nike. عکس های از عینک جدید Nike. شرکت نایک عینک هایی را تولید کرده که میتوانند محیط دید را 180 درجه گسترش دهند . و به طور مثال کمک خوبی ست برای کسانی که سوار بر دوچرخه قصد عبور از میدان ها را دارند. عینکی که از فناوری لنز های فرسنل در دو طرف خود استفاده میکند. عکس های از عینک جدید Nike. بدان که بی قلب نخواهم رفت. با عشق تو با کس دیگر زندگی نخواهم کرد.

موجبات شادی روح آن مرحوم را فراهم آورند. عرق کرده بودم اما دستام یخ بود! درست انگار که همین دیروز باشه. اون موقع ها من هنوز ویولن میزدم.

درش را فعلا گ ل رفتیم. صدای آهنگ را میبرم بالا. سرم را میگذارم روی میز و سعی میکنم کمی خستگی در کنم. خستگیه تمام لحظه هایی که ایکاش هرگز نمیرسیدند. انگار روی یک تاب نشسته ام و صدای گیتار مرا هل میدهد. کم کم چشمهایم پر از اشک میشود. دلتنگم برای مردی که سالها داخل آینه ی اتاقم زندگی میکرد.