ܓܨ روی اهای شی شه ایܓ. تا شقايق هست زندگي بايد كرد. دست نوشته های یک عاشق. خط خطی های یک اسیر. واسه کسانی که دوسشون دارم.

وقتی که با صدای آب. پر میشه از عطر گل ها. براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشگلی. به بوته خار دم دست. به عشق یک نفس نبست. هستی این همه خار و سست و خراب است. بعضی روزا دیگه نه خاطره نه بغض نه اشک هیچ کدوم دردی ازت دوا نمیکنه. میشینی و زل میزنی یه گوشه زانوهاتو بغل میکنی و باخودت میگی.

خ ی آل پن ه ان. سلام اون مخاطب خاصی و اون کسی که تولدمو تبریک گفته ازشون متشکرم. نمیدونم کی هستی و این همه نظر دادی. امروز که اومدم نظراتو خوندم کلی کیف کردم. ایمیلی بذار تا بتونم باهات در ارتباط باشم. بگذار خفه کند خودش را دنیا . خیلی دلم گرفته و تنگ شده برات.

خاطرات پ ر پ ر شده. امتحان پایان ترم دانشگاه شروع شده . ناشناس برای ما برای همه ما. عشق یعنی یک کلام و آن حسین. مگه میشه بی تو باشم. پسر یخی در کلبه ی شفاف مثل یخ.

گم شده ایم در عشق! وقتی که همه جا مهتابی ست. اما در آسمان ماه نیست! دیوانه ای پنهان است. و دنیایی پر از پرتگاه. درک کنیم , حس. در فصل سبز رویش ها. وقتی که باران , از گلویش. دلم تنگ است , به بلندای , یک شب , یک رویا. قطرات خیال تو , می چکد , از لب تنهایی چشم هایم. و من , پشت این حصار , یکسره از یاد تو , بارانیم. به خیسی چشمایم بنگر! ببین , چقدر داغ دارد , وقتی دلی یخ می کند. از دست ناکوک غم ها! ببین , نگاه پنهان ماه را , به نیمه باران خورده راه! خسته ام از حس ادراک این بودن ها! یا کدوم وس.

بي تو بودن كار من نيست. سلامممممممم دوستاي گلمممم معصومه هستم اميدوارم از وبلاگممممم. خوشتون بياد ممنون ميشمممممممم واسم نظر بزارين و از نظرهاي شما استفاده كامل را ببرم. وقتی تنها شدم فهمیدم قصه مادربزرگ ها راست بود همیشه یکی بود یکی نبود. ღ ღبلوفینیکس کاکتوس آبیღ ღ . هرچي دلت بخواد فاطمه جووووون. ღ ღمیلاد مرگ عشق ღ ღ.

ب عضﮯ ا ز م تטּ هاґ را با. که بخاطر ارامش من چروک شده. به راستی میان این همه. که تمام راه ها به. چقد سخت است این همه. میان حجم وسیعی از سکوت. پا به پای بغض هایم.

زندگیش را سپری می کند. به خاطر نبودن شخصی نیست. گاه به علت حضور کسی در کنارت است. روزے م ے رس د ک ﮧ د ر خی ال خ ود. ج ای خال ے ام را ح س ک نے. میگن اگه از اعماق و جودت به. كسی فكر كنی اونم اون زمان.

و دوستت دارم رازی است. که در میان حنجره ام دق می کند. و من چگونه بی تو نگیرد دلم. اینجا که ساعت و آینه و هوا. بر من و تو روزگاری رفت و عشقی پا گرفت. عاقبت چرخ حسود این عشق را از ما گرفت. عشق و شادی با تو رفت و غم مرا تنها گرفت. دستی تکان دادی در آن صبح مه آلود. بدرود ای زیباترین ایام بدرود.