شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن! چ ندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ! آن که میگفت که احساس مرا می فهمد . کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت. تا دستات خونی تر نشه. تا 4 تا لیوان پرت نشه. تو میخوابی من میرم بیرون میشم پادشاه. چشات باز و بسته شد. وقتی عکسات بود تو قابشون. میشدی با یه بوس آروم.

برااینک منو بشناسین میتونین ب پروفایلم برید. من غم نویس نیستم فقط بضی وقتا شرح حال خودمو مینویسم. من قبلا من یکیو دوس داشتم اما . الان دارم سعی میکنم فراموشش کنم با اینک خیلی سخته. اما چاره ی دیگه ای ندارم. اگه انتقاد یا پیشنهادی داشتید حتما بگید. من ادم انتقاد پذیری ام. خب بیشتر از این وقتتونو نمیگیرم. ۱-همه میتونن به این وب بیان حتی پسراااااااااااا. ۲- توهین به مدیر وبلاگ ممنوعه.

یاد سهراب بخیرکه در لحظه خاموشی گفت. نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تونیس. سلام به تمامی کسانی که ازاین غمکده دیدن میکنن. وهنوزم مطمئن هسم باید تحمل کنم.

نه آن کسی که رفته. و نه آن کسی که مانده از انتظار. دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم. عطر یاس و عطر آزادی. در عصر شمع دوست می داشتم. و باد بزن های اسپانیایی. و پیراهن های تافته ی رنگارنگ. ماشین های فراری و شلوارهای جین. می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم.

W lc0m t0 th c00l c nt r. همچنین لطف کنین نظر بذارین. و از افرادی که مطلبو نمیخونن. و نظر میدن هم بدم میاد. تو نظر سنجی وبم که پایین صفحه گذاشتم شرکت کنن. منو با عنوان وبم بلینکید و بگید که بلینکمتون. خوب من این چند روز نبودم و از این به بعد هم دیگه نمیام وب.

آخی چند وقت بود باهاتون حرف نزده بودم. بچه ها من تا دو سه روز دیگه این وبو تعطیل میکنم. بچه ها خیلی ممنون که این چند وقته با من بودین. ولی من وقت نکردم بهتون سر بزنم.

دوست ندارم بگویم دوستت دارم. دوست دارم که بدانی دوستت دارم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست. و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است. که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

من غرورم رو به راحتی به دست نیاوردم. که هر وقت دلت خواست خوردش کنی . شاهرگ زندگی تو را نیز. نباش که به مردی نیاز داره. دختری باش که مردی به اون نیاز داره. و این دو باهم خیلی متفاوتند .

گ ن دم زآر ت هی. ب دون هیچ صدای ش ک ستم. خ دآی آ ب آو ر م ک ن. تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم. تورا بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم. تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم. تورا گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم . دیگر به روز نخواهد شد. خالی تر از خالی اند دیگر. ع مق خآطره ه آ. اشک بر گونه اش میرقصید. بغض در حنجره اش طوفان میکرد. در ازهام این تنهای های روشن. به نور تاریک پنجره مینگریست! درونش گور گرفته از ت.

مهم باشم خودت برمیگردی! ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ. ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ. ﺷﺐ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺸﻪ. ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ. یه شارژ دو تومنی برای یک ماه کافیه. ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻣﻮﺯﯾﮏ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ. ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ. ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺳﺨﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ. ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻪ .