کوزه ی شکسته تشنگی را دوچندان می کند. منتظر قدم های شما هستم. با وبلاگ جدیدم به نام اهورا. امروز پس از مدتها تونستیم دوست خوبمون آقای اسماعیل محمدی که وکیل پایه یک دادگستری هست رو وبلاگ نویس کنیم که وبلاگش رو حتما ببینید و نظر بدید. در تار و پود تو نسرشتند دلبري. آي اي وكيل پايه يك دادگستري. تو از كلوخ ماه تراشيدي و دريغ.

لب بسته در دره های سکوت سر گردانم. جنبش شاخه ای از جنگل خبر میدهد. و رقص لرزان شمعی ناتوان. همه لرزش دست و دلم.

از آب رفته به جوی . همهمه ی یک عده آدمی در آسمان نمی گذاشت. لالایی آرام آسمان را آسوده بشنوم . برو! ور نه نزدیکتر بیا. شب خرداد به آرامی یک مرثیه. از روی سر ثانیهها میگذرد. و نسیمی خنک از حاشیه سبز پتو خواب مرا میروبد. بالش من پر آواز پر چلچلههاست. قبل از آن که از.

تنها صداقت است که می ماند. و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هديه مي دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد. ديرروز يادگاري هايت همدم من شدند و به حرفهاي نگفته من گوش دادند. البته به روش خودشان كه همان سكوت تكراري بود و. يادآوري خاطرات با تو بودن. دست نوشته ات را مي بوسيدم و گريه مي كردم. كه اشكهايم دست خطت را بوسيدند. باز هم ستاره به ستاره جستجويت كردم.