Wednesday, February 14, 2007. One last trip more of Spain! We decided to do a last European adventure in Spain, spending a few days in Barcelona visiting with friends and then meeting up with Jo in Seville to do a driving trip around Andalucia. I would love this to be my home! That was the most touristy thing we did in Barcelona, we spent the rest of the time catching up with Sonsoles, Llorenc, Joan and Marta, eating delicious food and being entertained by their very cute kids! Calcot is an onion dish th.

فعلا همین حرفی ندارم حال ندارم احساس ندارم اعصاب ندارم. خو اين همه زدم تو سر خودم برا اينه كه نظر بدين. بايد بلند شه از خواب. یادش بخیر اینو مامانم همیشه برامم میخوند. آنگاه که مهر می ورزی مهرباني ات تو را زيباترين معصوم دنيا ميکند.

چیزی است که همه ندارند و توقع دارند که تو داشته باشی. چیزی است که همه دارند و تو نباید داشته باشی. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 16 PM. دود سیگارم را بیشتر از تو دوست دارم بی رنگ هست. نوشته شده در یکشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۴ساعت 13 PM. عشق برای یکی دل گرمی. نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۴ساعت 13 PM. مادرم وقتی بهشت زیر پای توست. چه دارم که فدای توکنم. روز مادر بر تمامی مادران مبارک. نوشته شده در پنجشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۴ساعت 20 PM. به همه چشمک می زنه.