لطفا یه لحظه مکث! سه شنبه 9 آذر 1389. بدو بیا اینجام نمیخواد دنبالم بگردی! پنجشنبه 8 مهر 1389. ای ی ی ی ی بابا بلاگفا باز نمیکنه کاش تو. همین میهن بلاگ خودمون نوشته بودمااااا. این قدر جنگولک بازی هم نداشتیم. از اون روزی وبلاگ جدید ساختم زیاد به اینجا نمیرسم. گفتم یه چند خطی بنویسم دلش نشکنه. خوب مگه چیه دوست داشتم آدرسو بر دارم.

گاهی تمام حادثه از دست می رود. امشب از هر شب به تو عاشق ترم . تو دلاویز ترین شعر جهان را بسرای . وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش . من او را دوست دارم دوست دارم. عذر گناه من همه چشمان مست اوست . قیمت لب های سرخت روزگاری بشکند . پر کن پیاله را . سکوت می کنم امشب . صدا در گلو شکست . با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم .

هفته او ل اسفند ۱۳۸۹. هفته او ل آذر ۱۳۸۹. دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد. روز نوشته های یه دختر شیطووون. سلام یه همه دوست جون های گلم. امتحانا هم تموم شد از ریحانه خبری نشد. کللی بلا سرم اومد تو این مدت. باز خوبه حداقل معدل الف شدم این ترم. وگرنه فاتحم خونده بود با این اتفاقایی که واسم افتاد. نمیدونم تا کی میتونم این وعض رو تحمل کنم.

هر چی کامنت رو هم تایید میکنم دوباره که آرین نظرات خواننده ها رو مزنم دوباره همون ها رو تایید نشده میزنه. شاید رفتم تو پرشین بلاگ. اگه مشکلم برطرف نشد خبرتون میکنم. احساس میکردم میخواد منو زاپاس نگه داره.

زندگی بازی سختی با من شروع کرده. ولی من بازیکن خوبی نیسم. تو بازی زندگی نفسم گرفته. دلم میخاد یه گوشه وایسام ولی یکی به حرکت میندازتم. دلم میخاد از جلو چشم داور مسابقه یواشکی برم کنار ولی انگار اون حواسش به منه. کاش حداقل پارتی بازی می کرد برنده بشم. یا جلو بیافتم از بقیه. نه انگار میخاد بازنده شدنم و ببینه. من بازنده ولی خودت دیدی دست و پا زدنمو. پس بعدها توقعی نداشته باشیا! بابت تلاشت برای عاشق کردن من.