زمین رو خدا داشت delete میکرد که یهو این error اومد. خجالت رو باید کسانی بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن! اونهایی که اقا زاده ها شون یه پاشون تو کشورهای خارجی و یه پاشون تو ایرانه! تخم خر با ابلیمو. ولی حرف دلم بود .

فقط باش تا در هوایت نفسی تازه کنم. من تمام هویتم را از زمانی که دیگر اسمم را صدا نزدی. خدا حافظ ای ماه خوب خدا. خداحافظ ای ماه خوب خدا. خدا حافظ ای طی ارض و سما. خدا حافظ ای لحظه های وصال. رسیدن به هر آرزوی محال. خدا حافظ ای تشنگی حضور. تمنای سبز دعا تا ظهور. خدا حافظ ای کربلای ثواب. از دستش مي دهي! .

ღ ღ عشق اسمانی ღ ღ. ღاسمان برای عشق مازمین را تگیه گاه قرار دادღ. دیگر هیچ چیز شیرین نیست. جز خوردن یه قهوه تلخ باتو. فکر بودنت دیوانه ام می کند. برایت دیوانگی را تمام خواهم کرد! ی وآش کی دوس تم داشت ه بآش. آد م هآی د نیای مان. چ شم دید ن ع شق مآن را. دراز میکشم خیره میشوم به. سقف اشکهایم میچکند سر میخورند. و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی. دست های گرم چه کسی.

من اینجا مینویسم حرف های دلم را. اگه بهت برمیخوره خواهش فحشم ندید انقد خوردم که دیگر کافیست. واينجا مكاني براي تبليغات شما نيست لطفا نظرات تبليغاتي نديد. تاریخ پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۱. سلام به همه که این مدت پیشم بودن. میدونم دنیا سخته میدونم پر از دورویه. میدونم زخم خوردم از همه چی و همه کس حتی از روزگار. ولی هنوز هم نفسم میکشم اینو فهمیدیم که سخت جونم. شایدم بیشتر از صدتا جون داشتم باشم ولی من همینم. گندم راد دختری که احساس میکرد از جنس بلوره ولی از سنگ هم سختر بود.

پس ببوس و کنار بگذار ! هر آن چیزی که عطری جز ما بودن را دارد. بیا باهم درمیان هوای سرد آدما . یه جرعه از فنجان گرم زندگی بنوشیم. تاریخ شنبه سی ام شهریور 1392. فنجان زندگیتان لبریز ازعشق ومحبت. تاریخ شنبه سی ام شهریور 1392. همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند. هیچ کسی به او کار نمی داد. تاریخ چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت 1393. تاریخ چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت 1393.