Date Range
Date Range
Date Range
و در عمق نبودنت محکم ایستاده ام ! نوشته شده در دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت توسط بانو. خسته شدم ازتوالی زندگیم ازین همه ماست مالی زندگیم انگارفقط سکوت انداخته اندبرروی نوارخالی زندگیم. ای پر از عاطفه در قحط محبت با من. کاش میشد بگشایی سر صحبت با من. هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا.
اونایی که تو کامنتا ازم می پرسن که با تبادل لینک موافقم یا نه باید بهتون بگم خوب یابدبودن وبلاگ کسی برام مهم نیس هر کی لینکم کنه منم لینکش میکنم دیگه از این به بعد نپرسین . لینکم کردین خبر بدین تا بلینکمتون. بالهایمان را آویخته ایم به جا لباسی. عادت کرده ایم به زمین! زمین جای گرم و نرمیست. چه خیال اگر چشمهایمان را خواب. چه خیال اگر دل هایمان را آب برده است! نوشته.
همین! هفته اول مرداد 1394.
به احترام قلب شکسته ام. شعر من کوچه پیچاپیچی است. کوچه باغیست که تنها یک شب! تو از این کوچه گذشتی مغرور. سالها در گذر کوچه نگاه دیوار! دیده بس رهگذران را خاموش . دیده بس رهگذران را پرشور . جای پای تو در این کوچه بجا مانده است! چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست. از آن همه خوبی و محبت اثری نیست. خدا جون خیلی دوستت دارم ! .
تو این هوای گرم که توی آفتابش نمیسوزی بلکه . اما ابش اینقدسرده که فک میکنی داخل قطبی. شما هم حتما بیان ک ت خیلی بهتون خوش میگذره. جوری ک دوس دارین همیشه برین. اما در کنار خانواده که چه لحظه های خوبی داری ولی وقتی . ولی میبینیش داره با پدرت. حرف میزنه و میخنده و خوشحاله. در حالی که یک جوری رفتار میکنه ک انگار تو توی اون جمع نیستی.
پست و بلند همه را در می نوردد . به اوج می رسد . آنگاه اهلی می شوی برای ساکنان ملکوت .
می دونم که فکر می کردی با کارات رشد می کنی و اوج می گیری . جرم و جنایت برات آرامش نمیاره .
دوستان گلم امیدوارم لحظات خوبی را. در این وبلاگ سپری کنید. یادت همیشه با ماست . اشک تو چشمام جمع شده بود و بغض گلوم رو گرفته بود . گلاب و گل بود که روی سنگ ریخته میشد . این همه قران خوندیم که از پیش ما نرود. شایدم خدا نخواست که در این دنیای پر از رنج بمونه. یا خودش بین ما و خدا. روحش شاد و یادش گرامی.
بیراهه ر فته بود م. د ستم را گ رفته بود و می ک شید. زین ب عد ه مه ع مرم را. بیراهه خواه م ر فت. رد پا از خبیثی است مبار ای برف! تو روح آسمان همراه خود داری. تو پیوندی میان عشق و پروازی. تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها. تو که فصل سپیدی را سرآغازی. من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم. تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی.
Hayatımı anlatsam yalan derler o kadar dert ve tasası var ki hayatın bilemezsiniz yaşamak ve. Sevmek ölümden betermiş be allhım. Üye blogların içeriğinden blog yazarları sorumludur.
بی توزندگی برام مثل سرابه که بی دوامه. خب این هم از پایان عمر وب من. که منتظرش بودم امروز شد.
بچه های حسابداری ورودی 88 موسسه زندشیراز. گردهمایی اینترنتی همکلاسی های سابق. شروع دوباره ه ه ه ه ه ه ه ه. لطفا در این نظر خواهی شرکت کنید. با توجه به اینکه 2 سال و چهار ماه از هم کلاسی بودنمون می گذره. و واقعا ممکنه خیلیهامون دیگه هیچ وقت همدیگه رو رودر رو نبینیم. و مسیر زندگی هامون کاملا از هم جدا شده.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.