شانس خود را امتحان کنید! مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد . پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد. گاو دم نداشت! وقتی مردان مجبورند به زن ها دروغ بگویند.

Thursday, October 21, 2010. I was too tired and slept at 9. Tuesday, October 19, 2010. L on MC, CY2 anyhow replied.

8221;, Lestat spoked gently to the victim. The latter could not answer, his eyes teared from the intensity of the pain. Lestat looked his creation of con.

Tant de soufrance partager et peu déspoire a lui donner. Sera t-il un jour me pardonner de reprendre ma liberté. Jusqu,à quand vous allez occuper gaza.