خاطره است و پر از صداقت. این اولین پست سه نفرمونه. ما سه تا دوست صمیمی هستیم. از پیش دبستانی بگیرید تا الان با هم رفیقیم! هم شریم هم بچه درسخونیم. هم خلاصه بیسته بیستیم! البته ما یه گروه 15 نفره بودیم! اما حالا که دبیرستانی هستیم به دلایل فراوونی از هم جدا شدیم. حالا ما سه تفنگدار باقی مانده ی اون جمع گنده ایم! اگه یه کدوممون غایب بودیم و. جمعمون نصفه نیمه میموند اصلا صفا نداشت! حیف که حالا مجبوریم دوری همو تحمل کنیم! ای بابا میخواستیم از خودمون بگیما. الو یک دو سه .

پرستوی مهاجر پرستوی مهاجر پرستو غزل غزاله غزال. کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد! یک لحظه با یک طلبه! سرباز صفر اینترنتی مولا. خدا یه کاری کن . هرچه می خواهد دل تنگت بگو. عشق من هیچ وقت تنهام نزار. راه را با این می توان پیدا کرد. راز و نیاز با خدا.

اینجا اومدم تا خودم باشم کاری که هیچ وقت نتونستم تو دنیای واقعی انجام بدم. سلام امروز سیو یک خرداد بود. دلم برای قهقهه هام تنگ شده. دارم پیر میشم فقط هیچ خبری از عصا و دندون مصنوعی نیست! حتی کسی مث پیرا بهم احترام نمیزاره. شاید به این خاطره که حتی پیرا هم احترام ندارن دیگه! به جز یه اهه عمیق چیزی برام نمونده! اومدم دوباره وبلاگم. انگار که به عروسکای بچگیم برگشتم.

و هميشه حرفهايي هست براي نگفتن . یک روز پر از دلتنگی. پشت پیچک شب گریه هایم پنهان کرده ام. نمی دانم کی می آیی. و قرارگاه کوچکی که چهارشنبه است 91. ما رفاقت را به پشیزی نفروختیم.