لیماس از یک خانه در سمت غربی دیوار با دوربین به او نگاه میکند. لیماس کارل را تماشا میکرد که دوچرخهاش را به نردهها تکیه داد و با بیاعتنایی به سمت اتاقک گمرک رفت. داستان پليسي فرار از دست پليس.

وبسایت متروکه ی دیگه ی من. این وبلاگ دیگه آپ نمیشه. به این یکی سر بزنید حتما. افتخاری دیگر برای ایران و ایرانی. برای توضیحات بیشتر و ثبت افتخاری دیگر به ادامه مطلب مراجعه کنید . لینک مربوط به رای دهی.

امروز آخرین پست این بلاگو میذارم . راستش وقتی زدبازی تموم کرد دیگه وجود این بلاگم به من حال نمیده بعدشم من بلاگای دیگه هم دارم . دوس دارم بالا بیام . ولی اگه تا آخره امسال بتونم آهنگ کارامو تموم کنم منم وارد این دنیای عجیب رپ میشم . البته بچه های زدبازی تو اوج قدرت کنار رفتن واقعا هم میتونم بگم اینبار زدبازی تا ابد پایدار . اینم آهنگ آخر گروه زدبازی. این داستان ما نگو تموم میشه .