علی به ذکر الله تطمئن. دیگه میریم سراغ پست ها. فقط بدونین دلم واستون تنگ شده بودا. ولی اگه اون بمیره ۱۲۰ میلیون به تو میرسه میتونی کلی خريد کنی.

یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه ی لیلا نشست. عشق ان شب مست مستش کرده بود. فارغ از جام الستش کرده بود. گفت یا رب از چه خوارم کرده ای. بر صلیب عشق دارم کرده ای. خسته ام ز ین عشق دلخونم نکن. من که مجنونم تو مجنونم نکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این توو لیلای تو من نیستم. گفت ای دیوانه لیلایت منم. در رگت پنهان و پیدایت منم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

این چند روز همش به این فکر میکنم چند روز دیگه چی میشه. امروز خونمون رو فروختیم و قراره بریم یه شهره دیگه . باورم نمیشه همه چیز یه دفعه اتفاق افتاد. تا چند روز دیگه برای همیشه از اینجا میریم. خاطرات تلخ وشیرین زیادی رو اینجا تجربه کردم. تقریبا ده سال از عمرم تو این خونه سپری شد. برام سخته گرچه بخاطر دانشگاه زیاد خونه نمیام ولی بازم برام مشکله. بعد سفر میام و براتون مینویسم. ولی بدجوری تو شوک اتفاق ام.