و خدا نیز نمی خواست فریبی باشد. همیشه چیزهای مهم تری هست . آنها که به کربلا می روند می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه ی جنگ آرامش مرگ سایه افکنده است . اما می بینند که بر قبه ی امام حسین پرچم سرخی در اهتزاز است . بگذار این سالهای حرام بگذرد . در تقلا برای پایان دادن به چیزهایی هستم که برای بشر عادی شده است و البته نباید بشود .

لا من گورخورام گئدم میرم! پسر گوشش به این حرفها نبود و بند دلش را هم نمیدید که دارد پاره میشود. صاف پیرزن را برداشت و گذاشت روی پلهها. مانده بود خودش را کجای پلهها بچسباند. نمیدانستم خندهام را قورت بدهم یا دلسوزیام را. حتی بیرؤیاترین خوابهایم خبر از تو میدهند. انسجام ندارند به پراکندگی خودم نیستند.

یه مدتیه خودمم و خودم . لابه لای این همه روزمرگی و تکرار و عادت و . در ایران باستان گاهشماریهای گوناگونی رواج داشتهاست. در زمان ساسانیان دو نوع گاهشماری معمول بود.