داستان های کوتاه و پند آموز. مهم این نیست که قشنگ باشی . پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود كه از او خبری نداشتند. بنابراین زن دعا می كرد كه او سالم به خانه باز گردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یك نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه كه از آنجا می گذشت نان را بر دارد. مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم.

اگه دوست داشتی از وبم وخوشت اومد هیچ اجباری نیستا فک نکنی! به دست و پات می افتم که منو لینک کنا نه خیر! از این خبرا نیست منو با اسم وبم بلینک . مثه یه ستاره وجودم رو نورانی میکنی.

مویش شبیه عاقبتش روسپید شد. اینجا هوای دفتر و دستک خراب بود. باران اشک شاعر قصه شدید شد. چندین هزار ثانیه پایش نشسته بود. دیگر برای آمدنش ناامید شد. تا اینکه با ظهور دو چشمان مست یار. آب و هوای حال و هوایش جدید شد. مدهوش جرعه ی عسلی که چشید شد. چیزی شبیه قطره اشک چکیده شد.

من بیر سینیق کؤلام کی آخیریم کولدی. شعری از استاد عاصم کفاش اردبیلی. سایت تفریحی سرگرمی اس ام اس. اس ام اس انبوه و تبلیغاتی. تورکجه شئعر دونیاسینا خوش گلیب سوز.

با خنده وارد شويد! برای خوندن همه ی مطالب وب وانتخاب بهتر مطالب از قسمت آرشیو مطالب وموضوعات وب استفاده کنید. به امید گذراندن لحظاتی خوب در این وبلاگ! خانم ها و آقايان. لطفا بدون نظر دادن از وبم خارج نشين . بعضیا هستن یهو آنلاین میشن. طی یه عملیات انتهاری تو ۵دقیقه, ۵۵تا پست میزارن آف میشن.