چه قد دلم برای وبلاگم تنگ شده. ماه رمضون عزیز هم از راه رسید. خیلی حس خوبی دارم توی این ماه. وای که با وروجک شیطونم چه قد سخت بود پهن کردن سفره افطار. یک هفته قبل از رمضون هم رفتیم کوش اداسی. به,نظرم با بچه اینجور جاها بهتره. حداقل همش تو هتلی لازم نیست هی بری اینور اونور. اما به نظر من طبیعت و دریای شمال زیباتره خیلی. البته اونجا شرجی نبود و این حسنش بود. با کلی خنده و شادی! از هتلمون هم ر.

با تو بودن قصه ی شیرینی است. من آمده ام وای واااااااااااااای. اين پست فقط براي سحر دختر خاكستر نشين هست پ ن. روزهای ستایش و امیر در چین. روزانه های من و همسری-سمیرا. شیطنت های زنی که من باشم. خاطرات زندگی من و همسرم-گلی کپل. خانم یوگی و آقای گوفی-روژین. روزگار من و زبل خان-قندك بانو. من و همسرم در اروپا. آشيان عشق من وهمسر-عسل بانو. دفتر خاطراتي از عاشقانه هام-شقايق.

نفس که می کشم دلم می گیره . این روزا پر از بغضم . پیش امام رضا یه جوری طلبید که شرمندش شدم . هرچند یه بار بیشتر نتونستم بررم . اما همون یه بار خیلی خوب بود. فقط ازش ارامش می خوام . یه ذره دل خوش . دردم اینه که چیزه زیادی نمی خوام . یه کم امنیت یه کم . ولی فقط وقتایی که دنیا رو دوست ندارم میام اینجا. آهان من و پیمان! هنوز با همیم .

ღღزندگی مشترک دختر بهار و پسر پاییزღღ. 2رمز فقط به دوستانی داده میشه که وبلاگ داشته باشن اون هم منوط به شرط اول. 5 رمز پستهای اسفند 91 تا الان به دوستانی که همیشه همراهم بودن میدم. اما متاسفانه این روزها مادربزرگم روزهای خوبی نمیگذرونن بالطبع ما هم همینطور.

خاطرات من و شروع دوران جدیدی از زندگیم. دیگه اینجا نیاین ما ازهم جدا شدیم. جدا شدیم چون سپهر بهم خیانت کرد انتظار داشت منم هیچی نگم اما دیگه طلاق گرفتیم. الانم خیلی خوشحالم که دیگه تو زندگیم نیست. واقعا از همتون معذرت میخوام خیلی اتفاقا برامون افتاد. زود برمیگردم همه چی رو میگم اما فقط بگم که منو سپهر هنوز با همیم. فقط فشارش افتاده بود خوشبختانه.