چه قدر بوی تو خوبست. همیشه زحمت من بوده است بر دوشت. چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم. دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت. ولی به خاطر من بال را کنار زدی. که با دو دست بگیری مرا در آغوشت. که با دو دست برایم دو بال بگذاری. به جای روشنی بالهای خاموشت. که آسمان خودت آسمان من باشد. که از بهشت بخوانم دوباره در گوشت. آهای روسریت آفتاب تابستان! شکوفه تاج سر تو. بهشت جای قشنگیست جای دوری نیست.

یاران چه غریبانه رفتندازاین خانه. كزارش شب ششم محرم الحرام امامزاده علي اكبر. كزارش شب ششم محرم الحرام سال١٣٩١شمسي و١٤٣٤قمري. امشب شب قاسم بن الحسن است. و همه ارادتشان را در شاخه كلي هايشان جمع كرده اند و در جوار امامزاده علي اكبر با امامشان همراه ميشوند . اي كاش همانطور كه با عمامه متبركاتان سر حضرت قاسم را بستيد سر ما هم تبرك ميكرديد تا شايد غلامتان شويم. با مدد از امام حسن مجتبي و فرزندشان امشب را شروع ميكنيم.

به قول آن ملای خوش خط وخال. منم اشفته حالی بی سر و پا. نمازم را شبی در کلبه ای آرام خواندم. همان مردی که بی نان خانه آمد. ولی نانش به بی نان داده بود او. چراغ خانه اش در راه به مسجد داد و آمد. دعای آن زن کلفت شنیدم. برای جان اربابش دعا کرد. برای کشت اربابش دعا کرد. ملا ذکرش بگفت و بس بخوابید. همه ذکر ملا را می شنیدند. ومن تا صبح به سمت شرق می تازم. لیبرالیسم ع ل ی ه امپریالیسم. ترانه آرمیتا با صدای حامد زمانی و شعر سیار.

هر چی که دل گشادت میخواهد بنویس. وای نمیدونید امروز دیگه راحت شدم. باید از پایان نامه ای که ۴ ماه روش کار کردم دفاع میکردم. امروز دیگه دفاعیه انجام شد. ۴ ماه که وقتم و گرفته بود و به هیچ کاری نمیرسیدم از خیلی وقتم بود که. وب گردی نکرده بودم چه دنیایی اینجا و چه دنیایی بیرون اینجا. اصلا شبیه هم نیستند بیرون مشغله و گرفتاری اینجا دل نوشته از این و اون. اوای باد انگار اوای خشکسالیست.