دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت. فرشته ها دور هم جمع شدند و زیر لب نجوا می کنند. صدای یکی از آن ها را می شناسم او همان است که درست. یک هنرمند که از آستانه شروع کرده و تا پشت دریا ها ادامه خواهد داد. هنرمندی که دوست داشتنی بود و در. و امسال جای او برای فرشته ها خالی تر از چند سال پیش است. و امروز اطراف این هنرمند پرا. روز ها با شادی های توخالی.

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند. جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.

ای وای حسنیم ای وای. اولدی سیه پوش ارض و سماء. قاره پرچم لر چکیلدی در و دیواره. حسین وای ناله سی قوزاندی هر کوی و برزنده. علی اوغلی حسینون باشی گدوبدور نیزه اوسته. عباس علمدار دوشوپدی توپراقه اوزی اوسته. علمدارون قولی قالوپدی نهر علقمده. گوزونن قان آخور مشکی اوتور مور. شیعه قان آغلار بو حال و هوایه.

با تشکر از حضورتون در وبلاگ امپراطور قلبها. و با آرزوی بهترین ها برای شما . بدرود سه دوست من! ساعت حدودا 3 بعد از ظهر . از یه حمله قلبی و عصبی حدود یک ربع میگذره . حمله توسط یک آشنا! تو وجود خودم متعجبم! وقتی ن.

روز و شب همگی بخیر . سال نو بر تمامی دوستان مبارک باشه . امیدورام سال خوبو خوش سبزی داشته باشید. دو راهب تا شب سخن نگفتند سرانجام اکیدو. گل سرخ نگاهی به گل و.

سلام امروز اولین روز مدرسه ی ما بود تو تابستون. هواخوری تابستون هم تموم شد. پارسال تعداد ما 68 نفر بود ولی الان تعدادمون خیلی زیاد هم که باشه 50 نفره. خیلی ها رفتن ولی کلن همون 3 نفر جدید اومدن اسارتگاه. خیلیا از اکیپمون رفتن سپیده و فاطمه که قطعی شدن ولی بقیه رو نمی دونم. راستی مشاورمون هم روشناس شد.