این قافله ی عمر عجب می گذرد. مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم. چشمی از عشق ببخشایم تا رود و آفتاب بشوید دلتنگی مرا. ولی من بعضی وقتا می یام. دیگه بیاین تو این وبه جدید که تنهایی ساختم. فک کنم وقتی واسه آپ کردن این وب نداشته باشم. پس بیاید تو این یکه. بالاخره اومدم با کلی خبر و عکس های خوشمر.

مواظب خودتون و قلب مهربونتون باشید. تو التماسای شبونتون یادم کنید. سلام به همه ی شما دوستای گلم. اول از همه این ایام رو بهتون تسلیت می گم و امیدوارم عزادارای خوبی باشید. از همتون ممنونم بخاطر اینکه برای تولدم تشریف آوردید و خوشحالم کردید. بهترینها با بودنت در روز تولدم خنده رو برایم تداعی کردی.

جاداره از دوستای خوبی که تو این مدت همراه همیشگی وبم بودن تشکر کنم. واقعا ازتون ممنونم که تو این مدت تنهام. نکنه منو از یاد ببرین. امیدوارم حال همگی خوب باشه. امروز اومدم یه چیز بگم و برم. بچه ها دوستان عزیزم مرسی از همتون که بهم لطف دارین. یه مشکلی واسم پیش اومده شاید از این به بعد کم بیام نت. امیدوارم کسی ازم دلخور نشه اگه بهش سر نزدم یا کم سر بزنم. نکنه منو از یاد ببرین. فدای مهربونی و صفای همتون.

و این بازم دلیل به این نیست که همه دخترا مثل همن.

در خیال تو به سر بردن اگر هست گناه . با خبر باش که من غرق گناهم شب و روز. می دونم این بار غیبتم طولانی شد ولی دلیلم موجهه! حسابی چسبیدم به درس! یک سال پیشتون نیستم وتنها خواهشم اینه که.

ب احال ترین وب لاگ عاش قان ه. دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسری شد. دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه آن پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحص.