ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند. و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت م ن م خدایی دارم. بنده ای که با هیچکس جز خودت دردو دل نکرد و نذاشت هیچکس جز خودت اشکاشو ببینه. اونی که تنها امیدش توئی. خدایا این بندت جز تو که امیدش به کسی نیست. خدایا تمام زندگیم درد میکنه.

اینجا ویترینی است برای تبادل افکار من و تو. دفتری برای نگارش یادداشتهای شخصی من. گاهی به آسمان نگاه کن. این یه احساس فوق العادست. چشمی که آهو میکشد راه مرا بسته.

نوشته شده در تاريخ شنبه سی ام شهریور 1392 توسط! ترس از هیچ چیز ندارم. وقتی یقین دارم بیشتر از من. بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد. روز ت ف می اندازی به روی تمام آنهایی که. به خاطرشان من را از دست دادی . ب دون ک ه دل خ دا ب رات ت نگ ش ده و م یخواد که ص داش ک نی.

باران که می بارد تمام کوچه های شهر. پر از فریاد من است. ت مام حآل هآے نآخوش م رآ. بہ چشم ب ره م زد نے خوش مےکن د. سنگین گذشت لحظه های از هم جدا شدن. این بود انتهای همان آشنا شدن. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. ایمان بیاوریم به از هم جدا شدن.

وبلاگ قبلیم نمیدونم چرا غیر فعال شد. هیچ کاری نکردم که خلاف سایت باشه. ولی خیلی رو اعصابم راه رفت چون همه لینکامو از دست دادم. همچنین یه سری چیزا داخلش داشتم که دیگه پریدن. حالا یه وبلاگ دیگه شبیه اون درست کردم. ولی میدونم که کاملا در حد اون نیس. امیدوارم از این وبلاگ راضی باشین. واسه حمایت از من و وبلاگم و همچنین لطف کردن به من.

اینروزا احساسات مثل توپ فوتباله . ازتون ممنونم که اومدین به وبلاگم. امیدوارم از این وبلاگ خوشتون بیاد. درضمن این وبلاگ مخاطب خاصی نداره. لطفا به اون وبلاگمم سر بزنید. و اگه این وبلاگ رو لینک میکنین اونم لینکش کنین. حرفهای دلم را هیچکس نفهمید. فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید. روزی که زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند. و هرکدوم در انتظار دیگری.

چقدر ناراحتم که تموم نوشته های یک سالم از بلاگفا پریده. نمی دونم این روزا چه خبره? نمی دونم چرا اینجورى شدم. دلم يه چيز جدید می خواد. انقدر دلم می خواد يه کاری بکنم که حالم خوب بشه اما نمی دونم با چى خوب میشه. دلم يه هيجان می خواد اما هيچى نيست. دلم خيلى چيزا می خواد که نيست. این روزا هیچی خوب نیست.