جلسه حلقه های صالحین منطقه امیرآباد در دروار برگزار شد. در آئین بزرگ نوسال ۹۴ تویه دروار چه گذشت. کسب رتبه دوم کشوری نهج البلاغه توسط حسین رستمیان.

به یاد همه شهدای سوریه به ویژه فاطمیون افغانستان تقدیم به روح بلند دوست و برادر عزیزم روحانی شهید حجت الاسلام محمود کلانی. پر از اندوه پنهانی ست شبهای کویر ما. خیابان های دلتنگی ست بعد از تو مسیر ما. تو پر وا کردی و زود از حصار زندگی رفتی. تو رفتی و پس از تو آرزوها شد اسیر ما. تعلق پای بند راه پرواز است ای مردم. مرا بیم است از آن روز سیاه سر به زیر ما. به سوی عشق برگردیم دیگر من نمی دانم. اثر دارد ندارد بازگشتن های دیر ما. اثر دارد ندارد این غم دوری نمی دانم. شراری می زند آیا به دل آه نگیر ما.

مرگا به من که با پر طاووس عالمی یک موی گربه ی وطنم را عوض کنم. حالم از نقاشی به هم میخوره. حالم از خودم به هم میخوره. دلم میخاد برم یه جای خیلی خیلی دور. هر جایی که پدر و مادرم نباشن و. آدماش به یه زبون عجیبی بحرفن.

پایگاه اطلاع رسانی محمدحسین جعفریان. قابل توجه خوانندگان و علاقه مندان به یادداشت های جناب آقای جعفریان. به مناسبت چهارمین سالگرد س رایش عاشقانه ها.

دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است به یاد شهید حسین دلخوش. ما هم رفتیم از اینجا! علاج مقابله با دشمني ها. زير و روي يك سبد! گفتمان بسازيد رئيس جمهور مجبور مي شود اجرايش كند. چشم به بيرون نبايد دوخت. پایگاه پاسخ گویی به سوالات و شبهه ها. پایگاه تبئینی و تحلیلی جریان شناسی. پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه. پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی.

در عرش بپاشند اگر بوی تنت را. ترسم بربایند ملائک بدنت را. میخانه بپیچندبر این ارض و سماوات. یک دم بگشایند کمی از دهنت را. برچشم سیاه تو اگر راه بیابند. ترکش ننمایند بهشت عدنت را. در حلقه و سرحلقه شدی تا که دمادم. افزوده کنی دامنه ی انجمنت را. از روز ازل حک شده برپهنه ی سینه. برگنبد دوار صدای سخنت را. حالا علی و فاطمه یادت که می افتند. هر روز ببوسند شبیهت حسنت را. رفیق کافه ی تو! اگر کنار تو بودم چقدر عالی بود.

ای تمام سال های رفته . پایگاه اطلاع رسانی محمدحسین جعفریان. دفتر قبلی ام تیغ سفید. گاهی به آسمان نگاه کن. چهارسال با هر زحمتی شده کبوترها را میزبانی کردم تا مبادا دلشان بشکند و توی این شهر. حالا ندانم کاری یک نفر دیگر داشت خانه خرابشان میکرد. با حوادثی که پیش آمد گمان بردم که تخم کبوترها بر خلاف ظاهرشان باید از درون شکسته باشند. و مادرشان فقط به امید هست که هنوز با عشق نوازششان می کند و برایشان لالایی بق بقو میخواند. اما هرچه بود سرانجامش زندگی بود و خدا. دوهفته ای را نبودیم وقتی آم.

مینویسم برای مردی که چهارگوشه قلبش شکسته. دغدغه ای به نام . دین! عقیده است پس برای اعتقادم مینویسم. ماه مهمانی به سبک وسیاق خدا فرا رسیده است.