کاش یک ساعت برنارد داشتم . کاش زمان قدری به خود استراحت میداد و به این سرعت نمی دوید . کاش من همان بچه 5 ساله باقی می ماندنم . کاش مرگ حمید 28 ساله در حالی که فقط چند بار اورا دیده بودم را نمی فهمیدم . کاش انتظار 2ماهه زن حمید را برای دیدن شوهرش که در تهران کار میکرد را نمی فهمیدم . کاش امید دوباره خدا به زنده ماندن خودم و خانواده ام وقتی نزدیک بود به دره سقوط کنیم را نمی فهمیدم.

او جانشین همه نداشتن هاست. نفرین و آفرین ها بی ثمر است. تو مهربان و جاودان آسیب نا پذیر من هستی. تنها صداست که می ماند. کردی که اینجوری تو رفتی. تموم دل خوشی هامو تو با رفتن گرفتی. برای حمایت از کودکان غزه امضا کنید. چشم ها را باید شست.

مي د ويدم هرچه در صحرا مي افتادم عقب. سعي كردم احترامت را نگهدارم پدر. ديدمت بر نيزه ها هرجا مي افتادم عقب. دست بر پهلو دويدم پا به پاي نيزه دار. مثل زهرا مادرت اما مي افتادم عقب. نيمه شب از ناقه افتادم ولي بي سرصدا. بارها از كاروان حتي مي افتادم عقب. دور من پر مي شد از شلاق و كعب ني فقط. واي اگر بر خارها تنها مي افتادم عقب. من دلم خوش بود وقتي نيستي عباس هست. موي من هر جا كه شد پيدا می.