این وبلاگ دیگه آپ نمیشه. لطفا بیاین به آدرس جدیدمون. لطفا لینک ما رو عوض کنید م. این روزا همه چیز یه حال و هوای دیگه داشت. مامان برام قصه کربلا رو تعریف کرد و توضیخ داد چرا همه مشکی می پوشن و عزاداری میکنن.

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی. که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی. که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی. چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی. در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است. حیف باشد که ز کار همه غافل باشی. نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف. گر شب و روز در این قصه مشکل باشی. کودک ما-مامانی عزیز و مارتیای گل. آینده ما-لیلی عزیز و آراز گل.

گل پسر ای ما محمدعلی و محمدرضا. گل پسر ای ما محمدعلی و محمدرضا. بسم الرب الشهدا و الصدیقین وﻻتحسبن الذین قتلوفی سبیل الله اموات بل احیاءعندربهم یرزقون . گل پسر ای ما محمدعلی و محمدرضا. محمد رضا یک ساله شد. به نام خدای مهربانی ها سلام اول از همه سی و ششمین جشن تولد انقلاب اسلامی ایران رو تبریک میگم. گل پسر ای ما محمدعلی و محمدرضا. گل پسر ای ما محمدعلی و محمدرضا. سفرنامه و محرم 93 به روایت تصویر.

دندونم که ازش گفته بودم هفت سینی که مامان مری جون فقط به خاطر من چیده چند تا از عکسهایی که توی . هانیا به پیش دبستانی می رود. آخرین روز از ماه دوست داشتنی من و تولد.

من کوچکترین انسانی هستم که در کنار انسانهای بزرگ برای صلح می جنگم. این روزها خیلی ناراحتم چون یک هاپوی کوچولو به اسم اودی داشتم که بابا و مامانم نزاشتن نگهش دارم و اونو دادن به یک جایی که سگها را می فروختند. حالا هم خیلی ناراحتم چون خیلی به من وابسته شده بود. مدتیه که وارد پیش دبستانی شدم و همچنین کلاس زبان هم میرم و نقاشی را هم جدی دارم تمرین می کنم و خلاصه سرم شلوغ شده و نتونستن بیام و وبلاگمو به روز کنم.

ღღღ ღღღ به رنگ صدفღღღ ღღღ. سلام به وبلاگ من خوش آمدید. لطفا آرشیو موضوعات را نیز مشاهده نمایید. فرشته رفت و با يه تبر طلايي برگشت.

خاطرات ماما و محمودی در سرزمین فراعنه. سلامی دوباره از یکجای تازه. سپتامبر 25, 2011 بدست mamamahmoud. ۲۲ بهمن و ۱۱ فوریه روز پیروزی دوانقلاب. فوریه 11, 2011 بدست mamamahmoud. فوریه 3, 2011 بدست mamamahmoud. اکتبر 21, 2010 بدست mamamahmoud. راستش این رو چندین بار خواستم بنویسم ولی خوب بدلیلی که اصلا فرصت آپ کردن ندارم هی پشت گوش انداختم و گفتم حتما بهتره که توی این بلاگ چیزی ننویسم. ولی ای خواهران عزیزی که به اینجا سر .

سفر دوماهه بابایی چهار ماه طول کشید و ملیکای عزیزم دلتنگ تر از همیشه یه سوال تکراری می پرسیدی بابا . امروز دقیقا 40 روزه که بابایی برا مدتی رفته خارج از ایران وتو دختر گلم دیگه ظرفیتت تمام شده اینقد . محرم امسال همراه با داداش رضا. عیدت مبارک فرشته دوست داشتنیم. از مونس بابا ومامان در غربت به دختر بابایی.

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. روزهای دخترک و پسرک کوچک من. گزارش سه ماهی که نبودیم. سال نو بهار نو روزگارتان همه نو. 1740;کشنبه ٧ مهر ۱۳٩٢. اینقدر تند تند رفتم مدرسه که نتونستم ازش عکس بگیرم عکس باشه تا روپوشش هم آماده بشه. قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت. دو سه روزه که ان.

خب حالا بیخیال دیدی چجوری اوج گرفتم فقط خدا نکنه من او. اولیش واقعا عشق یعنی اینننننن. عزیزم این جوری میگردی که این جوری میشه دیگه. این یه تف درمانی باحال. خب دیگه عکس بسه میخوام یه شعر خوشمل هم بزارم. نمیدونم چرا وقتی به تو میرسم نمیتوانم از تو. بگویم برای گفتنت واژه کم می آورم به هر حال بدان. دیگه باید برم درس بخونم.