دردی که در صدایم می پیچد. اشکی که در نگاهم می چرخد. ما زنها موجودات عجیبی هستیم .

قلبم را به تو میدهم با قلب تو میتپم. اگر هرآینه با خویش در سخن هستیم. یک روح در دو بدن. دو عاشقیم ولی در دو سرزمین جدا. دو پادشاه که در فکر یک وطن هستیم. خوش اومدین به خونه ی عشق ما . خارخاریه من واسه تو نوشتم. بعد یه مدت طولانی اومدیم. بالاخره بعد یه مدت طولانی من و همسری جون جونیم آپ کردیم. حسینم روز تولدم کلی کادوهای خوشمل واسم.

تو این وبلاگ هر حرفی که تو دلمه رو می زنم. داریم به روزی نزدیک میشیم که واسه من خیلی عزیز بود. تولد کسی که واسم عزیزترین ادم روی کره ی زمین بود. هنوز هم وفتی به یادش می افتم نفسم می گیره و غم نرسیدن بهش سرتاپای وجودم رو می گیره. اصلا نمی تونم کتمان کنم. All I gonna get is gone with your step. All I gonna get is gone with your stare.

نوشته شده در Wed 28 Nov 2012. ساغر حس میکنم خیلی تنهام. از دیروز احساس کردم به تهش رسیدم. سردیت نسبت به من داره داغونم میکنه. اگر میخوای کمکم کنی یه خرده واسم وقت بذار تو دیگه ساغری نیستی که من دیونش بودم.

تا با خیال راحت قلبم عاشقت بماند.

تورور خدا ببخشید ما خیلی وقت نیومدیم چون خیلی درگیری داشتیم به خدا اگه فکر کنین ما بی معرفتیم! منم و کیوان جونم خوبیم. خوب بزار ی کلی براتون بگم که چه اتفاقاتی برامون افتاده. تو این مدت خیلی به ما سخت گذشت خیلی روزهای خوب و بدی داشتیم خدا رو شکر تونستیم از کنار این مشکلات بگذریم و تقریبا سربلند بیرون بیایم خدا رو شکر. این قضیه خیلی تو مخ من بود چون هر وقتم که بهش زنگ میزدم چون با اونها بود خیلی جوابم و نمیداد و هی زودی قطع میکرد منم خیلی عصبی بودم. منم گریه هر شب تا صبح گریه میکردم اصلا.