و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می ماند. سلام ای غروب غريبانه دل. سلام ای طلوع سحرگاه رفتن. سلام ای غم لحظه های جدايی. خداحافظ ای شعر شب های روشن. خداحافظ ای قصه ی عاشقانه. خداحافظ ای آبی روشن عشق. خداحافظ ای عطر شعر شبانه. خداحافظ ای داغ بر دل نشسته. تو تنها نمی مانی ای مانده بی من. تو را می سپارم به دل های خسته. تو را می سپارم به مينای مهتاب. تو را می سپارم به دامان دريا.

Emruz masalan baram tavold gereft ye k sat nagzashte ashkamu dar avordd daram degh mikonam harchi delesh khast khadt behem goft harchi ke mikhadt. Nemikham zendegi konam khoda delam mikhad bargardam be aghab . Chera zendegie man intorie cheraaaaaaa. Age bar migashtam aghab hicb vaght reshte pc entekbab nemikardaam hiiiichvaghtttt. Chi mishe akharinesham basheee? .

تلخ ترين لحظات انسان توسط كسي ساخته ميشه كه روزي بهترين لحظات و برات ساخت. هیچ نندیشم به جز دلخواه تو. شکر ایزد را که دیدم روی تو. یافتم ناگه رهی من سوی تو. چشم گریانم ز گریه کند بود. یافت نور از نرگس جادوی تو. پس بگفتم کو وصال کو نجاح. برد این کو کو مرا در کوی تو. تا ز جستجو روم در جوی تو. خاک را هایی و هویی کی بودی. گر نبودی جذبه های و هوی تو. خیلی فاصله است بین این که. وقتی وارد خونه میشی خودت چراغ و روشن کنی.

دوباره بازيچه شدم توي تئاتر زندگي تو اين نمايشنامه دل شكسته شد به سادگي. ميلاد مادرتو جر ميدم تا اخر هفته منتظرم باش. نشسته بود روی زمین و داشت تیکه هایی رو از روی زمین.

بر پیکره ی جانم . مرهم نشود بر دل . نه اشک و نه دلداری. شب ها , به خیال تو . چشمم نرود بر هم . هر ثانیه هر لحظه . در قلب و دلم جاری. این عشق به جا مانده . از قهر و بدی عاری. یک روز در افتی در . کامم شده تلخ از تو . ولی یادت نرفته از خیال من.

سال 93 هم با همه ی خوبی و بدیاش گذشت. یه سالمون هم ته کشید و رفت. حال و هوام یه جوریه که نمیدونم چجوری. نمیدونم سال جدیدی که میاد چطور خواهد بود. حس می کنم از خدا دورم. عاجزانه ازش می خوام کنارم باشه. ازش می خوام تنها رهام نکنه. هنوز خیلی بی تجربه ام. به خاطر بچگیام ولم نکنه. مثل همیشه که تو لحظه لحظه زندگیم حضورشو بهم نشون داده. گرمی وجودشو از خودمو خانوادم نگیره. ازش میخوام یار و یاور همه باشه. هیشکی رو تنها ول نکنه. هیشکی رو محتاج دیگری قرار نده.

طوری رفتار کن که اطمینان حاصل کند. زن های دیگر برایت مهم نیستند! وقتی با نگرانی مسیر نگاهت را دنبال می کند.

سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. کی برد computer و مای fingers -. ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﮥ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﯼ. ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ. ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ .

در دایره ی قسمت ما نقطه ی پر گاریم. بدترین حس بی امان این روز هاست. سخت و جان کاه! که اخت شده با جانم.