Date Range
Date Range
Date Range
Abonne-toi à mon blog! .
در کمر پدرمان بوديم جايمان خوب بود. شبی که پدر جوان بود. ثانيه ها نيمه شب را نشان می داد. و وقت خوابيدن کنار هم. عشوه ای بر پا شد. ما از کمر پدر انتقال يافتيم. ما با گوش خودمان شنيديم. که فنر های تخت راضی نبودن. ن ه ماه ما به هر دری کوبيديم. به دنيا آمديم که ای کاش. حالا هر روز هزار بار. خود ارضايی های دوران بلوغ پدر. نوبت ما بود که به دستمال کاغذی آميخه می شديم. و در سطل آشغال می افتاديم.
غمگینه غمگینه دیگه حتی صدات امشب. امشب دیگه چیزی ازت باقی نمی مونه. میری ولی حتی ازت یادی نمی مونه. امشب دیگه بار سفر بستی. حتی نمی دونی ازین غربت چقد مستی. حتی نمی دونی که رفتن اخرش مرگ. سکوت می کنم اما دلم لبریز فریاده. نوشته های بی هدف من. نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 23 شهریور 1391 توسط مریم. نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 23 شهریور 1391 توسط مریم. نوشته شده در تاریخ شنبه 7 مرداد 1391 توسط مریم.
فعلا , پست ثابت . امیدوارم کسی نتونه درکم کنه! هنوز هیچکس لیاقت خانوم. تا میتوانم به شیطنت های دخترانه ام. نه انگار صدایش قطع و وصل شده بود . اندام مردانه ای داشت فقط . حتی اگه تو دلت غوغاست.