از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. دانشگاه رفتن اولش خوبه میگی لااقل از شکل دبیرستانی در اومدم ولی بعدش که اساتید ه ی درس میدن و ما هم ه ی نمیخونیم مثل الان انبار توشه آخرتمون میکنیم دیگه دانشگاه خوب نیست سخته سخت. ما کشش نداریم ما گناه داریم.

مردی به نام خدا 5. آخر عکسای مردیه پست های پایینی رو هم ببینید و اونجا هم نظر بدین آفرین گلهااااااااااا. اینم ادامه مردی ۴ اینجا میذارم. مردی به نام خدا 4. گلها رو عکسا کلیک کنید. گلها واسه دیدن باقی عکسها نگاه مهربونتون رو به ادامه مطلب منتقل کنید. مردی به نام خدا 3.

دخترکوچولوی عاشق زیر این باران یکریزی که می بارد. من به چتر دست های تو پناه آورده ام. به من تکیه کن! من تمام هستی ام را دامنی میکنم. تا تو سرت را در آن بنهی. تمام روحم را اغوشی میسازم. تا تو در آن از هراس بیاسایی. تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم دستی میکنم تا چهره و گیسوی تو. تمام بودن خود را زانویی میکنم تا. بر آن به خواب روی. تمام خود را به تو میسپارم تا هر چه بخواهی از آن بیاشامی. هر چه بخواهی از آن بسازی. هر گونه بخواهی باشم! که دیگر بدون او.

زندگی آغاز عشقی مبهم است. قصه هایش بی فروغ و در هم است. آسمان شد نعره هایش ناتمام. چون زمین با عاشقان نامحرم است. این روزها دوست دارم در آسمان بی کران. و همراه با ابرهای لطیف. گام بر اندیشه های خاطراتم بگذارم. چرا که نمی دانم که عشق را در کدامین کوچه از کوچه های قرار و دیدار گم کرده ام. این روزها من خسته تر از نگاه یک پنجره. در صبحی مه آلود و زمستانی هستم. با من بگو از شکوفه های گل احساس.