را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده. با این کار آبرو و حیثیتم. بین خدام از بین خواهد رفت. پس خودت برو و شراب خریداری کن. شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز ب.

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین. مواد شیمیایی تولید شده در بدن در زمان استرس میتواند در الگوهای ژنی بدن تغییر ایجاد کند. ٢ اتفاقات دوران کودکی بر میزان استرس تاثیر میگذارد.

از لا به لای دفترچه ی ایام. آسمان کشتی ارباب هنر می شکند تکیه آن به که برین بحر معلق نکنیم. در اوج بی نظمی و بی اضباطیه کاری و مالی هستم. اما جالب اینجاست که در این بی نظمی یک نظم خودخواسته یا خود ساخته هم وجود داره که نگذاشته کارها مختل بشه. در حال برنامه ریزی هستم که نظم رو برگردونم و احتمالا یک ریکاوری داشته باشم تا بر اوضاع مسلط بشم. حجم کارها و جلسات بیش از اون چیزی شده که فرصت کنم جمع بندی کنم و فکر کنم باید تمروز و فردا رو به این کار اختصاص بدم.

نیک باش چون تابش آفتاب و بخشش باران. بخند به روی دنیا باقیشو بیخیالش. جایی برای گفتن دلتنگی ها. دکتر بعد از اینهای شاهرود. دنیای رایانه و ترفندهای آن. دور خواهم شد ازین خاک غریب. روزنگاری یک دانشجو در ناسرزمین مادری. یک ماما با چکمه های سفید. مراقبت از چاه و سنگ. وقتی یه چیزی رو میخوای.

این همه بی ق راریت از طلب ق رار توست. طالب بی ق رار باش تا که ق رار آیدت. اگر آن یک نفر یک بار قلبت را شکست. تو بارها و بارها خود ان را شکستی. قلب ده ها نفر را. که آن بد یک بار کرد و تو خوب ده ها بار. قلب های شکسته و ساعت شنی. که چه زود دیر می شود.

پ ر می کشی از پنجره خواب تو تا تو. هر شب من و دیدار در این پنجره با تو. از خستگی روز همین خواب پر از راز. کافی ست مرا ای همه ی خواسته ها تو. دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم. بیدارم اگر دغدغه روز نمی کرد. با آتش مان سوخته بودی همه را تو. پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم. آزادگی و شیفتگی مرز ندارد. حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو.

المنةلله که در میکده باز است. سلام بر کریمه خاندان کرامت. سلام خواهر غریب غریب الغریا. سلام شفیعه دنیا و عقبی. قربان بارگاه پر از مهر و آرامشتون. تجرد بعد از سی سالگی. این روزها دوست قدیمی برای سفر به ایران برگشته است. دغدغه اش بیماری های مقاربتی و ج نسی است و سالهاست که می کوشد تا آگاهی را در زنان و جوانان ایرانی بالا ببرد.

زندگی امروزه مملو از تجملات شده است . صبر کنید من دشمن و مخالف تجملات نیستم . فقط خودتان قضاوت کنید . برای تعریف آن می شود ابتدا اصلی های یک زندگی را گفت و بعد بقیه آن تجملات می شود . اصلی های زندگی شامل خوراک لازم بدن و پوشاک لازم زندگی و مسکن لازم زندگی و رسیدگی به حال بستگان درجه یک و مقداری پیش بینی آینده از لحاظ پس انداز یا خرید لوازم یا کار.

برای همین روز شنبه رفتم نزدیک مرکز شهر.