Date Range
Date Range
Date Range
یهو وایمیستی و سرتو میزاری پایین. آهای با توام مخاطب خاص. فاسد بودن به تن فروشی نیست. رویاهایی که تحقق می یابند و علاقه هایی که به عشق. نامردیه خیلی چیز هارو سر اشغال. ترین اتفاقات و ادما از دست بدی! دیروز یکی بهم گفت برو بمیر. میخواستم بگیرم ببوسمش مدت ها بود کسی همچین آرزوی زیبایی واسم نکرده بود. عاشق روز هایی هستم که مهربان.
آخر این پیک یا تو تمام میشوی یا من. ترجیح میدهم حقیقتی آذارم دهد تا دروغی آرامم کند. صدای خرد شدن استخوان های غرورم. کابوس شبانه ی من است. آنجایش که فریاد میزند برقص. و غروری که سقط شد زیر شماره ۴۴ کفشت. من از پس بهت ها و ناله هایم زاییده شدم. از معاشقه ی وحشیانه ی ۳. از نوازش های خش دار. منی جمع شده از پس ۴ ساعت. شیطان که خون فحشا را از من افشاند.
میسی از همتون که به یادم بودین. نمیدونم تو عید باز چه مرگم شده بود حس نت نداشتم! ینی کلا فقط میرفتم مهمونی. دیه طی یه عمل جراحی مادر گرامی با موچین این تیغ و از گلوی مبارک خارج کردن! در کل عید خوبی بود. از همه ی اینا گذشته اومدم بگم که من دیه آپ نمیکنم! معلوم نیس تا کی! نظراتم تایید نمیکنم فعلا! .
هر چه کردم مردم بفهمند . ذهن مثل چتر نجاته . تنها زمانی عمل می کنه که باز باشه. این ما هستیم که ناپایداریم.
از تحلیل دینامیکی دل تا توجیه استاتیکی فکر. هنوزم زخردی به خاطر در است. به نظر من جالب ترینشان آنهایی هستند که در دوران کودکی یا خردسالی ات اتفاق میافتند. گاهی نکات مثبتی میبینی و گاهی ناهنجاری هایی را که تا مدتها ذهنت را سو میدهند. یا حداقل درگیر میکنند! هنوزم ز خردی به خاطر درست که در لانه ی ماکیان برده دست. به منقارم آنسان به سختی گزید که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید.
So what is it that compels us to mould this enigmatic entity into human form? Why does the all prevailing life force have to be some heroic, miracle working, sword wielding, horse riding, war waging larger than life mortal? Why could it not be just that, a life force, energy of some sorts? Why are we so obstinate to admit that we create our own personal heaven and hell? Why can we not be the Temple of the living god- not perfect but certainly plausible? August .
رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن. رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن. ابتدای يك پريشاني است حرفش را نزن. خانه ام را خراب ميخواهي. گفته بودم نفاق می افتد. گفته بودم شکست خواهم خورد. از تو هم ضربه شست خواهم خورد. گفته بودم در اوج ویرانی. از من و خانه رو بگردانی. هرچه بودو نبود خواهد مرد. مرد این قصه زود خواهد مرد. میدونم برات م ردم اما. انقدر توی سرم کرم نریز. نمیتونم بی تو زندگی کنم. تو همه چیز منی بی همه چیز. عشق با این همه نیرنگ عواقب دارد.
ღ هر صدفی لیاقت مروارید رو نداره پس برای هر صدفی مروارید نشو ღ. بیرون رفتنامون تو هر زمان پشت در مدرسه ی تو وایسادنمون همشون خوب بودن و خوب و قشنگ و حتی اخرین بار و تاکرز که بی شک یکی از خاطره هایی که همیشه تو ذهنم خواهد ماند. کنسل کردن امتحانا امتحانایی که اگر تو مدرسه ی دیگه ای بودیم احنمال کنسل شدنشون صفر بود. نوشته شده توسط MaN! دلم میخو.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.