باز هم ماه رمضون رسید راستش خیلی وقت هست کم می نویسم برای همین تردید داشتم امسال برای ختم قرآن . شاید سوال دوستان باشه چرا نام پزشک سرزنده رو برای خودم انتخاب کردم. راستش من خودم رو هنوز همون یک دانشجوی پزشکی . امتحان رزیدنتی امروز برگزار شد . دانشگاه محل تحصیلم امتحان دادم بعضی دوستانم رو دیدم. راستش من طرحی بودم .

بعد از مدت ها . الان هم بخش روماتولوژی هستم. شنبه اولین کشیک اورژانس این ماهم بود که بازهم بسیار شلوغ بود و مورنینگ خوردم و اولین کیس مطرح شد.

گاهی روزانه نویسی میکنم و یا خاطرات و نوستالوژیهام رو باهاتون درمیون میذارم. بعضی از نوشتههای خیلی خصوصیم بعد از مدت کوتاهی رمزدار میشن.

دكتر محمد علي اسلامي ندوشن. سیر تکاملی یک دانشجوی پزشکی. یادداشت های یک دانشجوی پزشکی. ناگفته هاي دلم در دنياي آدم ها. قالب های کودکانه پرشین بلاگ. سلام پس از مدت ها. فعلا باید برم برای مورنینگ فردا اسلاید درست کنم. من عادت دارم برای مر.

دنیا از پشت پلک های من. دست نوشته های یک سپیدجامه. تنها ماندن همسری که زمانی خاستگاه عشق و امید بود و اینک با مطرح شدن یک بیماری لاعلاج رو به پیشرفت پایه های زندگی شیرینش به لرزه درآمده و زخم تنهایی به انبوه جراحات دردناکش افزوده شده بود. اینجاست که مساحت زیر نمودار عشق مادر و فرزندی , عشق همسری , باطول مصیبت و عرض حقیقت محک می خورد مساحتی که در بسیاری موارد رو به کاهش است و مطلقی که دیگر مطلق نیست.

من فقط می نویسم نه برای تو نه برای او برای دل خودم می نویسم. به نام خدایم کسی که آفرید با عشق بندگانش را. و نهاد در دل تک تک آنان عشق به ایزد منان را. تاریخ شنبه یازدهم شهریور 1391. من دختری هستم از خطه ی آذربایجان. پدرم متولد بهمن و تهرانی. مادرم متولد اردیبهشت و تبریزی. من اولین ثمره عشق زیبایشان هستم. برادری دارم کوچک و مهربان. پدرم پای درد دلهایم می نشیند. مادرم چون دوستی مهربان همیشه همراه من است. مرا مجبور به انجام کاری نمی کنند. در روزهای سخت سنگرم می شوند.

اگر یادمان بود و باران گرفت. نگاهی به احساس گلها کنیم! طفل گریز پای من. شوهر اینجانب هم امتحان داشت! ازونجایی ک از وقتی باهاش آشنا شدم تا الان ک دیگه کهنه عروس و دوماد محسوب میشیم فقظ روانپزشکی رو خونده. امیدوارم ک اندازه سوالای روان نمره بیاره. حالا بین خودمون بمونه ک صب مث بچه دبستانیای فراری از مدرسه میگف من میخام بخابم نمیخام امتحان بدم . ولی ب زور کتک بردم نشوندمش سر جلسه.