و عشق یک بیماری بدخیم روحی بود . این اواخر به من فکر می کنی . مگه چند بار به دنیا اومدیم. پشت هاله ای از نوشته های مجازی . ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺳﺖ . ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ .

تقسیم اشک های من لبخند شما. این چنین خار ذلیل میرم اخر به. اه از غربت دنیام فریاد. مرگ هم میرسدم در پس امروز. ان که دادم بر باد. تنها یادگار بماند بر تنم این دردا. ان که بردم از یاد. بی شکوه تر میشوم بی کس بی کس تنها ان که دردم را زاد. جمعه نهم دی 1390 آریا. هدیه ی تولد امسالم . من نمیدانم چطور در اوج سرما. به گرمی این دنیا گشودم. چطور در این سال ها که بگذشته از اغازم. و نزدیک مرگ خویش تن یک گام دیگر قدم هایم را رنجاندم.

عکس ها و خاطرات سید علی. دیروز برای اولین بار سید علی کلمه آب رو گفت و ما را ذوق زده کرد موقعی که داشتیم نهار میخوردیم بهش گفتم سید علی آب میخوای با انگشتش اشاره کرد به لیوانی که دست من بود بعد گفت آب. داشتم از خوشحالی بال درمی آوردم که گل پسرم یه کلمه جدید یاد گرفته. خدایا بی نهایت ازت ممنونم. رفتم شب خوابم خاموش کردم ولی فایده نداشت خلاصه این نقشه ما عملی نشد تا ساعت 12سید علی تو تاریکی بیدار بود بعدش خوابید . بعد از چند هفته بیمار.

مادر عزیزم عاشقانه دوستت دارم. وبه خاطر تمام زحمت های که برای من کشیدی با تمام وجودم از تو ممنونم. و دستان گرم و پر مهرت را از راه دور می بوسم. توی ذهنم راجبع ازدواج فرزندان آدم سوالهای داشتم اینکه واقعا.

ا راجیف ذ هن م خدوش م ن. خعلی ن گ رآن . یک ش نبه ! ص ب تو م درس ه ب ه م عنآی کآم ل د ه ن م س رویس ش د . وآسآده بود م توح یآط م درسه خعلی عآدی بآم شکآت ر ف قآ ص ب ت میک رد یم . این ب ه خیر گ ذ شت. م ر ض دآرن ج معیا .