Date Range
Date Range
Date Range
یا چند شنبه بود نمی دانم! ما هرچه بوده ایم همانیم. هر روز ناگهان متولد شویم! دونوازی سه تار و پیانو. خاطره ای از مقام معظم رهبری. یه خبرنگار با حال! بفرمایید یه لیوان وب تگری. و اين سكوت سرد سنگين را ميشكنم. عمري است كه اين تنها خوشي من است. به اميد اينكه شايد روزي.
خیر و شر موجودات! نیایشی از جک ریمر . یادگاری هایی از دانشجویی ما. حرم مطهر شهدای گمنام کهف الشهداء. سامانه جست و جوی مزار شهدا. لذا کمرنگ شدن حضورم را بر من ببخشید . مخصوصا عهد و پیمان لیالی قدرمون که با خدا داشتیم.
جنگ با آمریکا تو خونمونه. یه روزی از دلم گلایه کردم. یه روز ولی فقط دعا و زاری. گفتم همین که تو بدونی بسه. افتاد تموم هستیمون تو گاری. یه کشوری داریم پر از شقایق. پر از گلای سرخ و سبز لاله. چمران اومد ازون سر دنیا و. پا برهنه افتاد تو میدون جنگ. تا پاشه هر کسی که خوش نشسته. تا نزنه هر کی به کشورش چنگ. آوینی هم اومد که پا بذاره. روی تموم خواسته های دنیا. تا هیچکسی دیگه نگه دروغه. ایرانمون امید داره به فردا.
السلام علیک یا زینب کبری س. نیزه نیزه دوباره سر نیزه. یک تن پاره اینقدر نیزه. این طرف دست من روی سر. ان طرف دست صدنفر نیزه. نیزه از هر سمت اگرخوردی. نخوری کاش از کمر نیزه. بر زمین غلط کم بزن این قدر. نرود پیکر تو بر نیزه. تیر و شمشیر و سنگ و چوب و عصا. چاره دارد همه مگر نیزه. التماس هرچه میکنم این شمر. ای خدا این سری که بر نیزه.
شبهای قدر رزمندگان در جبهه. اولین بار بود که می رفتم جبهه. جمعیت رو که دیدیم تعجب کردیم. شب دوم هم همین طور بود. برام سؤال شده بود که چرا بچه ها برا احیا نیومدن. پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و تل زیادی داشت. به سمت صحرا حرکت کردم. قرآن رو روی سرش گرفته و زمزمه می کنه.
من وتو فرزندان آدم وحوا هستیم. پس برادر و خواهرم همچون پدر ومادرت خوب باش وخوب بمان واگر بدی کردی بازگرد. من قریب99ممیز9درصد اشکهام خیلی راحت روانه میشه ,نمیدونم شاید اون شب از معنویت زیاد و قرب ربوبی به یه شور و شعف روحانی رسیده بودم و مزه پرانی ام گرفته بود. خلاصه دوست دلبندمان که از گریه ی ما گری.
بگذار قدری در حال و هوای کودکی به پرواز درآیی. عکس های داداشی جونم! مهدی در لباس رزم! مهدی در حال فلفل شدن! مهدی می خواد نماز بخونه! .
بیست و دوم بهمن ماه کانال کمیل. شانزدهم آذری که اصلن یادم نبود. تقویم رو که نگاه کردم. خب یکشنبه 17 حرکت سمت مشهد و. داشتم برنامه هام رو تنظیم می کردم نیم نگاهی به شنبه انداختم. ناخودآگاه با دیدن تاریخ شانزدهم آذر ماه به سمت خاطرات دوران دانشجویی کشیده شدم. رفتم سراغ فایل عکس های دانشجویی. برای ایستگاه باصفای صلواتی توی صحن حرم.
Meybe will never know how much i love you. اس ام اس شب بخیر جدید. دوستان میتونین منو اینجا دنبال کنین. این خوابگاه نشینی یه حال دیگه ای داره همون موقع ارزو کردم کاش منم خوابگاهی بشم. شب اول همینجوری تو ف.