نا ارامی های یک ادم ارام. دست نوشته هاي سورملينا زند. پیچ و مهره ها هم عاشق می شوند. روز نوشت های یک بز کوهی. الان ساعت نه و چهل و نه دقیقه است. سردرد شدیدی دارم و سعی میکنم بخوابم. اما تلوزیون تو هال روشنه با صدای بلند با اخبار حقوق بشر. امروز هوا افتابی و خنکه .

میخوام همه لحظات و خاطرات عاشقانه ای که با همسر عزیزم داشتم و دارم رو مکتوب ثبت کنم . اولین سلام سال نود وچهار. سلام به همه دوستان عزیزم. ازته دلم امیدوارم تعطیلات نوروزی عالی رو گذرونده باشین و سال جدید بهترین اتفاقات رو براتون به ارمغان بیاره. از دوستای عزیزی که به یادم بودن خیلی خیلی ممنونم . اینکه میبینی دوستایی داری که با وجود مجازی بودن باز هم به یادت هستن خیلی به دل میشینه. بله این بود نوروز امسال ما.

سفر بهاری و روز پدر مبارک. شيده جون گل و روراست. سوران جون پرطاقت و مهربونم.

امنت بالل ه و صلی الل ه علی محمد و آله. ب تازه وارد ها و کسانی ک وبلاگ ندارند رمز داده نمیشه. خرید عروسی و بردن جهاز. فقط واسه خالی شدن دلم. خرید مهم ترین جز جهازیه خخخخخ. برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید. برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید. خرید عروسی و بردن جهاز.

مامان علیرضا راجع ب من باهاش صحبت کرده بهش گفته دختر بهتر از مرضیه گیرت نمیاد. البته مامانش نمیدونه ک ما ب این شکل درارتباطیم. علیرضام گفته باشه پس اقدام کن. حالا قراره علی هفته بعد جواب بده ب مامانش. شاید همین روزا ب بابام زنگ بزنن.

خب خدا رو شکر پس توام خواهش خواهش . سلام خانمی خوشحالم که اومدی و خبری . مریم حالا که مشاور گفته بهتر نگی . سلام مریم جان راستش از روزی که این . عزیزم کسی که دست بزن داره هیجوقت .

بعد شوووونصد روز بالاخره من تونستم بیام نت. یعنی وقتی دیدم هفتاد و هفت تا کامنت دارم وحشت کردم! ازتون ممنونم انقدر مهربونيد و نگرانم شدید و احوالمو پرسیدید. خلاصه مجبورا نتونستم بیام و پستی بذارم. هیچی دیگه تازه راه افتاده بود که اس ام اس زد من رفتم خانمی مواظب خودت باش. اصلا نمیدونم چی بگم دیگه! دیوونم کرده رفتم پی کارم. غرورم صفر صفر شده یعنی.

دوستان از این به بعد نظرات تایید نمیشه اما پاسخگوی محبت شما هستم. همیشه شرمنده و قدردان محبت های شما هستم و خواهم بود. گاهی کم می آوری دست هایی را که. مردانگی شان امنیت می آورد.

آنچه عقاب را پیر می کند. سلام بچه ها حسابی شرمنده ام. بزودی نتم درست میشه و میام مثل همیشه. می دانم که با دستان بسته ات هم می توانی دستم را بگیری. تو این چند وقت دو نفر ازم یه سوال مشترک رو پرسیدن.