یه رنگ ملایم ولی ترسناک . یه حقیقته که باید قبولش داشت. به تلخی تیزی که ازش فرار میکنی. ازش میترسی حتی اگه ته مزش رو دوست داشته باشی. با هميی دوست داشتنی بودنش. تنهایی چیزی نیست که بشه با هر چیزی معاملهش کرد. يه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت. هم نشده چند روزه نگرانشم.

به خودم به همه کسایی که میان اینجاسلام میدم. بعد از مدتها میخوام باشم میخوام بیام تو جمع دوستهای که با این که نمیبینمشون ولی دوستشون دارم. میخوام با همتون یه کمی از تنهایی هام رو پر کنم پس کمکم کنید.

You will be my life story. روزی که من دیگری را از زندگی خودم بیرون کردم انرژی الهی معجزه کرد پائولو. بی تو چه سخت می گذرد. این روز ها تو نیستی و من چقدر دلتنگ تو ام. این روز ها حس می کنم چیزی بین من و تو فاصله می اندازد ارام و نا محسوس. این حس گنگ و مبهم تلخی دوریت را بیشتر می کند و گاه گاهی بغضی سنگین را. بیا که بیش از همیشه به تو محتاجم. به تو که دیدنت برایم دنیا را به ارمغان می اورد.

خاطرات پت و مت از زبان پت. کودکی گريه میکند برای آسمان. بيا زير باران بيا جان بگيريم. کاش ميشد سرنوشت را از سر نوشت. زير ترانه باران روی اين نيمکت با ياد تو. شيطنتهای عاشقانه ماه برای گل. اول از همه ميخوام يه تشكر خيلي زياد از باران. اين دفعه ميخوام يه خاطره. خدا باعث و بانيش و بخيره.