از تو از ه مه چی! خ بر نمید م. هرکی بی م عرفت شه با عرض ش رمند گی. ب عد ب هم خ بر بده . ع نوان وبلاگ ه ر د فعه. به آغوشم که میکشی . ل زومی نداره من همونی بآش م ک. ی حسی ه مش میگه از اول اشتباه ک ردم. از اینکه ع مر مو با. ک نار تو ت باه ک ردم! ت موم زندگیم بودی. ک س و کار م.

چه آرامشی داره این زندگی. هر جور که بیاییم دوستمون داره. ازت می خوام خدا جووووونم عشقمو واسم نگه داری. و روز به روز عشقمونو نسبت بهم بیشتر کنی. چه برسه تو صدام کنی.

Voici ma fille lucie elle va avoir 8 moi dans 4 jour.

زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. اندازه هيچ يك از مردمان شهر نشد. حالم گرفته از اين شهر! تکلیفم مثل روز روشن است.

قرار بود وبلاگ تکونی انجام بدم. آدرس وبلاگم جز این تغییرات بود. به هرکی آدرس ندادم بگه تا آدرس جدیدو واسش بفرستم.