د نیا اگه ع دالت داشت م رد ب کار ت داشت. من برگشتم با کلی تغییر. خیییییلی چیزای دیگه اطرافم عوض شده و منم الان به خاطر این تغییرات عوض شدم. دل کندن آسان است برای آنکه از اول درست دل نداده بود. کم کم یاد خواهی گرفت. تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست. و زنجیر کردن یک روح را. اینکه عشق تکیه کردن نیست. و یاد می گیری که بوسه. کم کم یاد می گیری. که حتی نور خورشید هم می سوزاند. باید باغ خودت را پرورش دهی.

قطره ای اشکم که با یاد تو جاری می شوم. در نبودت من پر از احساس زاری می شوم. بی تو شعرم رنگ شادی را نمی گیرد به خود. با نبودت خالی از ام یدواری می شوم. در سکوت خانه دنبال تو می گردم ولی. باز هم درگیر عکسی یادگاری می شوم. مثل یک حس قدیمی در میان خاطرات. با مرورت داغدار از دلسپاری می شوم. از دل آزاری تو میم.

کاش می شد من هم می توانستم در این دنیا برای دیگران نقش بازی کنم. ولی حیف که بازیگر خوبی نیستم. هیچ جزر و مدی نمی تواند آشفته ام کند. حاضره دنیارو بہ پات بریزه . حاضره هرڪارے بڪنہ ڪہ خوشحالت ڪنہ . شبایے ڪہ ازش دلخورے تا وقتے آشتے نڪردے خوابش نمیبره .