این چین بزرگ روی پیشانی ماست. آسایش ما مثل پریشان بودن. کانون ادب جمع پریشانی ماست.

به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم. متاسفانه امسال به دلیل پیش رو داشتن کنکور نمیتونم وب بیام. ایشالا وقتی برگشتم از خجالت همه در میام. متاسفانه چندتا از لینک ها پریدن اگه لطف کنین و چک کنین و ببینین لینکاتون هست یا نه ممنون میشم. هر کی هم لینکش نیست ادرس بزاره وقتی برگشتم لینک میشه. اوناییم که تمایل به تبادل لینک دارن منو با عنوان وبم لینک کنن و بهم بگن با چه اسمی دوس دارن لینک بشن. هوا بارانی است ولی شیشه.

نوشته هایم تکه هایی از وجود من است. بخوان تا پازل وجودم را بسازی. دلم میخواست های من .

ما اینجا درباره ی حقوق دختران می گوییم. یه دختر تو تراسه روبروی این یه شال سبز میتکونه. یه شال سبز و ساده که غروبا پر از خاکستر اتش فشونه. پر از خاکسترای ارزوایی که هر روز روی قلبش گر میگیرن. پر از خاکستره خوابای خوبی که هر شب تو نگاه اون میمیرن. همین چند وقت پیش رویاشو توی خیابون بی بهونه سر بریدن. همیشه راه پروازشو بستن همیشه رو خیالش خط کشیدن. براش مرده و زنده فرق نداره. سیاست بازا پیرا و جوونا. همش دنبال قهرمان میگرده میون شاعرا اواز خونا. دیوار اتاقش چند تا عکسه هدایت کاوگا فرخزاد مایکل.

ﾚαšh ß dαη αßïα ε mαšt. ا گه هم که خوشت. بآ هر کی خoشم بیآد تبآدل. اگه میخوآی منو به رآه. شنبه بیست و نهم تیر 1392 dɨвɑ. ꜟꜟعشق چیزے جز حقﮧ ے ڪثیفے براے حفظ تداوم نسل ها نیست. پنجشنبه پنجم دی 1392 dɨвɑ. בگی بآلآ پآیین داره! و لی زنבگی انقב منو ب آل. شב و من پآره! جمعه هشتم آذر 1392 dɨвɑ. پنجشنبه سی ام آبان 1392 dɨвɑ. خوب بوבטּ رو تجربﮧ مﮯ ڪرבیم . جمعه بیست و چهارم آبان 1392 dɨвɑ. ش عפ ر ب عضی آ.