Date Range
Date Range
Date Range
این پست ثابته و شما همیشه در بالای صفحه ی وبلاگ می بینیدش . مدتها بود که به وبلاگم سر نزده بودم . انگار فصل تابستون و تعطیلی مدارس رو در مورد وبم هم اجرا کردم .
الکی هم خیلی شلوغش کرده بودیما. رو این عکس بالا هم کلیک کنید. میرید وبلاگ جدید و اینو باید بگم که ادرس لینک ما رو عوض کنید البته خواهشا. بعد دیگه اینکه مارو اونجا دنبال کنید. خوب بزار ببینم چی باید بگم. اها باید از وبلاگ جدید بگم. این دو سه روزه فقط با محمد داریم رو این هدر کار میکردیم خواستیم خیلی. متفاوت باشه به همین خاطر پدرمون در اومده. نوشته شده در دوشنبه 7 فرور.
به این میگن همسر با وفا. صدای یک غریبه روی زمین. به امید چتر فردایت خیس بارانم. خانواده همیشه هم خون بودن نیست.
گاهی قند در دلم آب میشود و روحم به آسمان ها پر میکشد. گاهی تنها دلم اتاقی میخواهد تاریک و سوت و کور. که بنشینم گوشه و کنارش و ثانیه به ثانیه ام را هم آغوش غم شوم. من از حرارت چشمانت یخ میزنم. فیزیک را هم نابود میکند! .
با اميدي گرم و شادي بخش . بس كه خدا درونشان بيداد ميكند . بس كه از چشم هايشان ميريزد بيرون . درونشان هم انگار كمتر به ديوارهء قلبشان ميكوبد . كمتر در چشمهايشان خدا ميبيني . بعضي از بزرگها اما هنوز قلبشان تند ميزند. اصلا به دلم مونده چند تا مطلب عاشقانه بنویسم.
من جز مرور رنگ چشمانت . و خط کشیدن زیر دلتنگی هایم . بر گرد قول میدهم دیگر دوستت نداشته باشم! ای کاش انسانها همانقدر که از ارتفاع میترسیدند از پستی هم. میگفت پای رفتن ندارم . چهره ش هم داره از یادت میر ه! همه چی داشت خوب پیش می رفت . که یهو به خودمون اومدیم دیدیم بزرگ شدیم! چتر مان دو تا شودوقتی باران در انحنای روزهای. پاییزیمان تند تند می بارد .
خواب هایت دست از سرم برنمی دارند. و پنجره ای که هنوز آبی. اما هر بار که از آغاز شدن ام می گذرد. فقط نقطه می گذارم نقطه و بعد هم . بر دل بستگی های معلق. از انبوه تر می کنم. پای استرس های گاه بی گاه خودکارم. که جایی برای دویدن نمی بیند. حتی به آرام بخش هایت. ذهن ام را پخش می کند.
همه چیز درباره مدیریت و مدیران کتابخانه ها. مرجع الكترونيكي علوم مديريت ايران. گروه مجازی مدیریت کیفی کتابخانه ها. نوشته شده در تاريخ یکشنبه ششم مرداد 1392 توسط زهرا نامور. هوای سازمان خود را تازه نگاه دارید. شاگردان همگی آنرا یک جریان عالی و نجات بخش توصیف کردند.
برای تو که منو رها کردی و . آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا . حالا که من افتاده ام از پا چرا . آنکه می رود فقط می رود. روحش را به آتش می کشد. و در انتظار بازگشت کسی که. آرام آرام خاکستر می شود. ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ. ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ.