به اندازۀ همین چند ماه گذشت. لب های تشن ه . همیشه به دنبال یک جالی خاص بود. روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت - هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می کردیم که. خیلی حالش عجیب بود . تا حالا او را این گونه ندیده بودیم.

روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب. نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به. کاغذ رو به دستم داد و رفت . نوشته شده در چهارشنبه .

فقط یک چیز می خواهم! تقدیم به همه ی مرد ها . تو را دوست دارم . 27 شهری ور سالروز بزرگداشت استاد شهریار .

قطره ای از دریای علم ! روزی شخصی نزد رسول خدا رفت و گفت ای رسول خدا. به من عملی را بیاموز که شش خوبی برایم به همراه. اول خداوند از من راضی باشه. دوم بنده های خدا از من راضی باشند. چهارم بدن سالم داشته باشم. ششم در روز قیامت با تو محشور بشم. سجده ی آخر نمازت را طولانی کن.

میشود نام مرا در بین مشتاقان دیدارت. را در خراب ه ی شام. و تمام شیع ه و مظلومیت آن را می توان دید. آیتگ ܓ شبکه اجتماعی محبوب جوانان ایرانیܓ. صدای یاران مردی که می آید. شبک ه ای دوست داشتنی.

آیتگ ܓ شبکه اجتماعی محبوب جوانان ایرانیܓ. بوس ه ای را که به دست نسیم سپردم. آیتگ ܓ شبکه اجتماعی محبوب جوانان ایرانیܓ. حیرت زده نگاهم کرد! خواستم زیاد خماری نکشد.

کاش قد شوق آن بچه مدرسه ایی که منتظر زنگ تفریح است. منتظر ظهورت بودم! ورود امام زمانعج اكیدا ممنوع! یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند. هنوزتصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند. لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود. برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند. از اینكه دایی سعیدش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخوربود. خیلی از كارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس. خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم میكرد كه حتما بیایند.

جگر شیر نداری سفر عش ق مرو . بی سیم چی لازم دارم .