تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد. تو هیچی با کسی شریک نشید جز زندگیتون. اون موقع که مجرد بودم هرگز فکر نمیکردم یه روز در زندگی مشترک از محل کارم مرخصی بگیرم که آناتما گوش بدم و کار خونه بکنم و همش خونمو بسابم و در همین حین ادر اندوه فرو برم. میگه اره بابا من اینجوریم.

جایی که ازادی فقط نامه یک میدان است! قرار بود حلقه ای باشی برانگشتم. قراربود بهشت را تداعی کنی برایم. من زنم باشکوه های بی شمار. باخته ای ازدیربازدراین ق مار. من اسیر پستی مردان نامرد زمینم. برتنم جامانده زخمی ازبلندای زمان. من به یغمارفته ام ازقرن های دور دور.

یه جای دنج برای با هم بودن. یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند. یک سیگار سالم روشن نشده. برای دیدن منوی کافه حتما به. کافه موزیک با ۱۵ آهنگ جدید. از جمله بهترین های موسیقی فرانسه. کافه گالری با پنج سری از عکس آقا پسرا. هر ادمی چند تا ب عد داره . قطعا من هم همینطورم! ب عد هنری و عشق موسیقی و عکسم تو این وبلاگ و. دوتا وب گالری و موزیک بود .

به هر حال یک انسان اگر یک کتاب هم نباشد یک کلمه است. یکشنبه بیست و ششم آذر 1391. اگر به خانهی من آمدی برایم مداد بیاور. میخواهم روی چهرهام خط بکشم. تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم. یک ضربدر هم روی قلبم. تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها. تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را . سرم هوایی بخورد و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم! اینگونه فریادم بی صداتر است! تا در غذا بریزم.

وب نوشته های یک پزشک سابقا عمومی. یادداشت های یک دختر ترشیده. برای دخترم بهار که منفی ده سال دارد. متولد مهر - دخمه ای برای همدلی.

در میان شک و تردید - بدون امید و بدون نومیدی -به راه خود ادامه می دهم . تنها توشه ای که در این مسیر کم دارم جنون فیتزکارالدوست. لعنت به حیف و افسوس. PHD در چرت و پرت. من از تو بدم میاد.

ღ ღ باران عشق ღ ღ. خواهش میکنم برای سلامتی پدر من دعا کنید. دنیای ما پر از دست هائی است که خسته. نمی شوند از نگه داشتن. آرزو دارم نوروزی که پیش رو دارید. آغاز روزهایی باشد که آرزو دارید. سال نو مبارک دوستای گلم. به گلی که شیفته کرد ما را. و پول و هرچه و.

به بهانه ی 71 سالگی آل پاچینو. پارسا پيروز فر يكي از معدود بازيگراي با دانشيه كه تو سينمايه ما وجود داره بازيگر. ي كه به روزه و هميشه در. حال ارتقايه سطحيه خودش . پيروز فر اين روزها درگير تاتر گلن گري گلن راس در تماشاخانه ي ايرانشهره كه. توصيه ميكنم حتمن براي ديدن اين تاتر برين من كه رفتم پشيمون نشدم شمارو نميدونم . داستان اين نمايش هم در سال 1980 در شيكاگو ميگذره كه ميچ و موري روساي يك دفتر مشاور املاك.