امشب شراب وصل من اندر سبوی توست. من قانعم به یک ته پیمانه یا علی! هفته او ل تیر 1392. هفته او ل خرداد 1392. هفته او ل دی 1391. هفته او ل آذر 1391. هفته او ل آبان 1391.

اگر بازار سلام هنوز گرم باشد قرص کوچکی از آن را با چاشنی وجودم یکجا سند میزنم بنام تک تکتان که خیره مانده اید بر آنچه پیش روست . آمده ام اگر سهمی از زندگی ام باقی مانده باشد تقسیم کنم با شمایان که آشنایید باکلام . دارائیم هرچه باشد درد است که ارث پدر بود وتحفه مادر که جمله سنجاق کرده ام بر دستمال سپیدی و پهن کرده ام پیش رویتان تا خود ببینید رنجمایه ی رنجیده ای که جرم او همه از احساس بود و احساس . شمایان که پتکهایتان آماده ی کوبیدن است و زبانهایتان سرخ از عطش دشنام و کینه! تلخ و شیرین .

بیست و پنج و نیم سالگی ام. منم اومدم اینجا و رفتم سراغ وب گردی. اینکه خالی بشم یکم خیلی خوبه.

هندزفری را میگذارم در گوشم و لست انتخاب گوشی را باز میکنم. یک خانمی می آید و کنارم مینشیند که یک پسز بچه کوچک دارد. هوا به شدت گرم است اما به هر حال اتوبوس سواری را خیلی دوست دارم! من دلی تنگم که هر شب می بری تا کربلیم. حالا که فکرش را میکنم چقدر دلم تنگ میشود! من هم وقتی کتاب را میخوا.

ا لس لام ع لی ك یا ا ب اال قاس م اب ن الس ب ط ال م ن ت ج ب ال م ج ت بی. ای شط شیرین پ ر شوكت من! سایت فرهنگی شهید آوینی. به نام خدایی که در این نزدیکی هاست. و بک الدخیل یا عشق. سجاده ای که دلش آسمان می خواست. دل ندادن به بلا سنگ دلی می خواهد. بیرق ما چادر خاکی تو. السلام علیک یا ابا صالح المهدی.

قصه های راست راستکی من. میخواهم نویسا باشم به حق نون و القلم و مایسطرون. آنچه به دلم افتاد نه از ذهنم گذشت. نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول. همه ی ما دیوانه ایم. از بانوی فعال فرهنگی بدم می آید. گذشتن زمان است و نگذشتن .

درست کنی همه ویرانی ها را. آنقدر که حتی به تو سر نزدم . تلاش کردم تا خوب باشم. روح بیمارم باید درمان شود . خستگی ها وپژمرده گی هایم را باید درمان کنم . باید تلاش کنم برای زنده کردن و بزرگ کردن دوباره روحم. خدارا شکر هنوز فرصت دارم. به اندازه یک عمر پیرم.