Date Range
Date Range
Date Range
از تو ام یا رب فراموشی مباد . تجسم کن آن حالتت را. خطبه ای در فراق یار. صفحات انتظار در فراق گل نرگس. لبخند خدا و بندگی من. همه چي به رنگ صداقت. آفتاب پشت ابر نمي ماند.
نجات در راستگویی است . راه کمال و سعادت آدمیان . از صدق و راستگویی می گذرد . با صدق و راستگویی . درستکاری و صحیح رفتارها . و شنیدارها پدید می آیند و دنیای زندگی رنگ و روی دیگری خواهد گرفت . اعتماد بین مردمان ایجاد می شود . باورها و اعتقادت قوی و معقول بوجود می آیند . و امنیت در بین افراد جامعه حکمفرما می شود . حرص و آز و طمع از میان برداشته می شود . و کینه ها و کدورتها میان افراد اجتماع از بین می روند .
ღღღ ღღ ღ asalkhanoom ღღღ ღღ ღ. و یک نگاه معنی دار به پسر.
تو مرجانی تو در جانی تو مروارید غلطانی اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی. سلام و عرض ادب خدمت شمافرنگیس هستم. شعرهای وبلاگم از خودم نیست . با آرزوی روزهای فیروزه ای و پراز آرامش برای شما. میان رشته ای متین منصور عزیز. ببخش تا بدرخشی محمد مرادی عزیز. کلبه ای در باد محمد عزیز. داستانک های من نسیم خ.
و خدایی که در این نزدیکی ست. عاشقانه هایم را برای تو مینویسم تو که همیشه و هرجا و هر زمان تمام توجهت به من است تو که هیچ یک از درد و دل هایم را بی پاسخ نمی گذاری تویی که هستی . حتی آن موقع که من از یاد تو غافل میشوم خدای من مرا ببخش که گاهی عشق نالایقان را جایگزین عشق بی نهایت تو میکنم تو به بزرگی خودت من کوچک را ببخش. ツ یه لبخند کوچولو ツ. لطافت های روح یک خانووم.
لباس هایم که تنگ میشد میدادم به این و ان. مثل یک ماهی جدا از آب. ما میگیم حال مون خوبه ,. و لی ش نوند ه هم. بآید عاق ل باشه دیگه . و فقط یک سلام . و گاهی یک خداحافظی . نه این انصاف نیست . من و یک دنیا عشق . تو و یک دنیا بی تفاوتی .
لحظه های آخر 18 سالگیمه . شاید یه بغض غریبی دارم . شاید تو 18 سالگی یه شبایی با بغض خوابیدم. یه وقتایی کلی خوشحال بودم. یه وقتایی لبخند رو لب خیلیا آوردم. برای خیلیا مرهم بودم . فهمیدم چیزی که ارزش داره به خاطرش خیلی وقتا فدا. فهمیدم که هرچقدم که یه حقیقت. تلخ باشه قشنگ تر از یه. دروغ شیرینه که یه عمر گولشو بخوری. فهمیدم بعضی آدما ظاهرشون سادس ولی خیلی پیچیدن . فهمیدم که نباید دل شکست. حرف دل شه مال .
هرچه می خواهد دل تنگت عرعر کن. ای لقمان ما تو را فرد عادلی می دانیم! این 10 گردو را به عدالت بین ما تفسیم کن. لقمان 9 گردو را به پسر اول داد. 1 گردو به پسر دوم . پسرها خیره خیره لقمان را نگرستند. نوشته شده در شنبه .
در قمار زندگی عاقبت ما باختیم . اینم از عکس دو سه قرن پیش خودم . خداوندا زیباترین لحظاتت را نصیب پدر و مادرم کن که زیباترین لحظاتشان را به خاطر من از دست داده اند. همان که بخوانی بس است . من به بی محلی آدم ها عادت دارم . شعر ها گفته ام از عرفانم اما چه سود! شعر از دست واژه ها خستست . با کلی ذوق میای نظرات رو بخونی . می بینی یکی میگه آپم بدو بیا . یکی اومده می گه لینکم کن تا لینکت کنم .
چقدر سخته آدم خودش باشه. چقدر سخته به همه لبخند بزنی. و توی دلت ی دنیا غم باشه. چقدر سخته دلت گرفته باشه. و ی بغض توی گلوت داشته باشی. چقدر سخته وقتی همه میخندن. ناگهان با ی جمله دلت بگیره. و آرام آرام تو دلت اشک بریزی و بشکنی. دلت رو به آتیش میکشه رو بشنوی.
دست نوشته های یک دانشجوی ترم پنجمی. بود امسال یکی دیگه از ترانه هایی که بازم عاشقشم. بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذرنگی. بوی تند ماهی دودی وسط سفرهی نو. بوی یاس جا نماز ترمهی مادربزرگ. با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم. وحشت کم شدن سکه عیدی ازشمردن زیاد. بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب.