از بسترت کم کن جهانم را. من ماجرای برف و بارانم. هر عابری را کوزه میبینم. بین خیلی از دو راهی های بزرگ و حل نشدنی گیر افتادم. نمیدونم چیکارکنم و چه کاری درسته. هر دقیقه به یه نتیجه میرسم و تکلیفم با زندگیم مشخص نیست. هدفهام زیر سوال میره با این سست اندیشی . خدایا تو یه را پیش پام بذار وبهم قدرت مقاومت بده.

یاده نره تا همیشه دوستت دارم. کاش میشد از این شهر برم. امشب خودم و خودت خدا. دوباره این من و این اردیبهشت.

I was been a llitle lazy and I didnt write nothing about me. Im so absorved with my Career, Lolita fashion, Dolls, Money and some random things. The Independence day of my country is close, so Ill had a little vacations! That makes me really happy. I want more time for doing more things.

مامایی های ترم سه دانشگاه گلستان. مامایی های ترم سه دانشگاه گلستان. بچه های خوشتیپ پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گرگان. بچه های پروتز دندان علوم پزشکی گرگان. بچه های باحال اتاق عمل 89 گرگان. بچه های علوم آزمایشگاهی89 گرگان. دزدی از نردبان خانهای بالا میرفت .

نو جوان بودم که با هنر آشنا شدم 14 ساله بودم تحت تاثیر نوشته های مجله هفتگی فیلمنامه نوشتم با اعتماد بنفس بالا دست نوشته ام را در یک پوشه گذاشتم بردم استودیو فیلم سازی برای ساخت فیلم. همین تلنگری بود برای من که بیشتر بخونم و بنویسم.