مسافرے آمده از راه ے دور. و با خودش باران آورده. عشق را در دسته اے تو گذاشت. پس به کلبه ے باران ے ما بیا. کمے زیر باران ذهن ما قدم بزن. و اگر مجالے براے همنوایے بود. کمے همنوا شو با ما. ما قطره هاے باران را یک به یک. از پشت قاب پنجره اتاق. جمع کرده ایم و پر کرده ایم. آن جام را که در جداره ها ی ش. اگر بیایے جامے لبریز از باران. با طعم شراب خواهے نوشید.

خدا به ما غم می ده که دوست داشتن را یاد بگیریم. نوشتنم را بهانه ای نیست. دوست داشتن دلیل نمی خواهد. ஜشهر فرنگ از همه رنگஜ. برای نوشتن باید نوشت . ღو هنگامی که فرشته ی عشق ز حالم گریستღ. دست نوشته های بی معنی. خاطرات تلخ وشیرین بانوی مشهدی. گزیده ای از اشعار شعرای ایران. خندیدن گندیدن گریستن و سایر افعال. آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد.

تمرکزروی مشکل یاراه حل! نامه ای ازطرف خدا. ღقصه ها از واقعیت واقعی ترندღ. ღ پسرا ورود ممنوع ღ. ام پی تری پلیر جدید.

ناگفته های مادرم باران که زاییده آسمانها و پدرم ایران زمین که تبلور وجود عینی و هستی فناناپذیرم است. نظرات ادبی ارسالی به سایر وب ها.

سلام دوستان امیدوارم از مطالب وبلاگم خوشتون بیاد. ببخشید چند وقته نتونستم وبمو به روز کنم ایشالا از این به بعد بیشتر وقت میزارم لطفا با نظراتون منو راهنمایی کنید قربونتون برم. ارسال در تاریخ سه شنبه 7 خرداد 1392 توسط shagayeg. خسته تر و کسل تر از همیشه.

فوادنا فی سبیلک یا امام سید علی خامنه ای. که دنیای دنی را بنده هستیم. زبانی یادتان را پاس داریم. به میدان عمل بازنده هستیم. ولی ما از گنه آکنده هستیم. دست ما را هم بگیرید. سرود توبه را خواننده هستیم. دیگه از بس گفتیم شهدا شرمنده ایم .