نومید مردم را معادی مقد ر نیست. تصنیف بت چین با صدای کسری وحیدی. سلام دوستان گرامی و همراه این وبلاگ. روز 25 بهمن کنسرتی قرار بود اجرا بشه توسط گروه سروستان. از منم خواستن بعنوان خواننده میهمان در کنار این گروه یه آواز و یه تصنیف بخونم. تلفنی با گروه هماهنگ کردم و گفتم یه آواز در بیات ترک و تصنیف ناگهان پرده برانداخته ای. رو میخوام اجرا کنم و قرامون همین شد. منم روز قبل از اجرا تمرین کردم. روز اجرا ساعت 12 ظهر با گروه ملاقات کردیم و متوجه شدم که اونها برنامه شون چیه. و یا صدای اصلی به دست من برسه.

نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان.

همیشه با بهانه ای قشنگ عشق سبز میشود! عشق صداي فاصله هاست. صداي فاصله هايي که غرق ابهامند! نوشته شده در یکشنبه 10 آذر1392ساعت 10 قبل از ظهر توسط معصومه. نوشته شده در یکشنبه 10 آذر1392ساعت 10 قبل از ظهر توسط معصومه. قتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و. بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست.

شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشه. بهار بدون روی ماه تو بر من خزان است. باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند. از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران تر شوی.

سلام حال همه ما خوب است اما تو باور نکن. دل نوشته های قوی سیاه. درون خانه ی شیشه ای ونهان یک تصویر سرمه ای همراه شعله ی گرم بخاری خاموش می شود و کودکی خاطره ی دو شاخه رز سرخ را با خودش به درون جعبه ی اسباب بازیهایش می برد. زنی درون بازوان محکم مردی در زیر زمین خانه ای می شکند و در پیاده رویی شلوغ با کوله باری از خشم خورده شده انتظار می کشد.